FINAL CHAPTER
Saturday Night
Canada/Harry's pov
صداي موزيك راك/صداي گيتار الكتريك/درام،هاي نوت هاي وايلد گروه breaking benjamin رو اعصاب بود.
اخه زين اين چه جاييه ك منو اوردي؟Third pov//
هري سعي ميكرد ك از جمعيت دور شه ك زين متوجه ش شد.
دنبالش كرد و دستشو روي شونه ش گذاشت
-كجا ميري؟حالت خوبه؟
زين نگران پرسيد و هري رو نگاه كرد.مردم پايين بالا ميپريدن و با اهنگ ميخوندن وجيغ وداد...
هري دستاشو روي شقيقه ش گذاشت و گفت
+زين صدا اذيتم ميكنه.بيرون دم ماشين منتظرم!زين نميتونست بين اين هياهو صداشو بشنوعه.
جلوتر رفت و همينطوري ك مچ هري رو گرفته بود سرشو به هري نزديك كرد و گوشش رو جلوي صورتش گذاشت.هري تكرار كرد
-من ميرم بيرون...صدا اذيتم ميكنه.
تو پيش جيمي بمون.+باشه.
گونه ي زينو بوسيد .
و بعد هري از بين هزاران ادم رد ميشد.
مث ابي ك در جهت عكس رودخانه حركت ميكنه!
سخت بود ولي جواب داد!
اما به محض رد شدن محكم به شونه ي فردي برخورد كرد.
برگشت عذرخواهي كنه ك ديد اون فرد نيتنه.اما عجله داشت و رفت.
هري به دري رسيد و پشت در ايستاد و از محافظايي ك ايستاده بودن سوال كرد
-من ميخوام برم بيرون!؟ميشه در رو باز كنين؟
داد زد!+نه نه...شما بايد از درب هاي خروجي استفاده كنين.
مرد هيكلي ك تيشرت استين كوتاه مشكي تنش كرده بود و بي سيم داشت به هري با دست اشاره داد.-باشه.ممنون.
هري نفسشو بيرون داد و برگشت.
از دور كل جمعيت رو ميديد.
خيلي شلوغ بود و اهنگ bloodدر حال اجرا بود.
BINABASA MO ANG
Can I Hide Him?(Z.S)
Fanfictionماهر مشكلي رو حل ميكنيم به مشكل بزرگتري برميخوريم...داستان زندگي ما چيه؟ گذشته ي تاريك من يا آينده ي تاريك تو؟ [تكميل شده در تاريخ 3/nov/18]