Chapter 16 (2)

547 73 59
                                    

(Zayn's house)In bed.

Zayn's (pov)

-که چی هری؟یعنی میخوای بگی هیچ خبری نیست?
ازم نخواه که حرفاتو باور کنم.خواهش میکنم.
هري سرشو از روي سينه ش برداشت وزین با عصبانیت از روی تخت بلند شد و از اتاق خارج شد.

+زین..صبر کن.دارم جدی میگم..هیچ خبری نیست.فقط من حالم زیاد خوب نیست مامانم میخواد منو بفرسته مسکو چند روز استراحت،چندتا دكتر خوب بهش معرفي كردن.

هری هم دنبال زین راه افتاد و سعی داشت زینو متقاعد کنه.ولی هری در دروغ گفتن حرفه اي نبود و زین هم ادمی نبود زودباور باشه.پس درنتیجه نمیتونست حرفای هریو باور كنه.

زین پشت پنجره ایستاده بود و یه سیگار روشن کرده بود.

هری ادامه داد

+زین تو هنوزم سیگار میکشی؟
زین سرشو به نشان تایید تکون داد
دود سيگار رو از دهنش خارج كرد.
-فقط موقع هایی ک میخوام فک کنم.همیشه نه
زین سیگار رو توی جاسیگاری روی میز تی وی خاموش کرد و به سمت اشپزخونه رفت.

در یخچالو باز و یه بطری اب برداشت و اونو سر کشید.

+زین...باور کن هرچی که بهت گفتم راسته...فقط بهم اعتماد کن.

- من میترسم هری...نگرانتم..میفهمی؟ نگرانتم..من نمیخوام امروز پاتو که از این خونه بیرون گذاشتی یک ماه تمام دنبالت بگردم که بتونم دوباره ببینمت.. (زین بطری رو پرت کرد و با صدای بلند گفت
زين يه نفس عميق كشيد و دستشو روي صورتش گذاشت و ريششو لمس كرد و ادامه داد اما با برخوردي ملايمتر ادامه داد:
-هري...تو بايد ب من حقيقتو بگي
چرا مامانت يه هفته پيش نيومد ك بياد بگه هري رو ببين؟
من خر نيستم...

هري ك از حرفاي زين خسته شده بود دستاشو توي موهاش برد
+زين شغل تو تورو پيش از حد انتظار شكاك كرده،من.. من ..من....
هري سرفه ش گرفت/ادامه داد:
+من عملا نميدونم چجوري باهات حرف بزنم,اصلا دليلي نميبينم ك بخوام بهت دروغ تحويل بدم!

زين دهنشو باز كرد كه حرف بزنه
كه هري اجازه نداد

+تو اگه خيلي حرف از گفتن حقيقت ميزني چرا هيچي راجب زخم روي شكمت به من نميگي،چرا نميگي ما درگير چه بدبختي هستيم؟هان!
چرا جوابمو نميدي لعنتي؟

زين كلافه شد و هرچي ك روي اوپن بود رو زد خرد و خمير كرد
-اخه لعنتي من به تو چي بگم؟
حرفاي قشنگي براي گفتن بهت ندارم؟اصلا....(حرفي ك ميخواست بزنه رو ادامه نداد)
زين سكوت كرد و سمت پنجره اي رفت ك يكي از بهترين ويوهاي منهتن رو داشت!!!
-اصلا ما دوتا چرا نميتونيم عين ادم باهم حرف بزنيم؟
هميشه دعوا
هميشه بحث!

Can I Hide Him?(Z.S)Место, где живут истории. Откройте их для себя