☀️Part: 2☀️

1.1K 210 17
                                    


حتما حتما ووت بدید ممنون میشم زحماتمو نادیده نگیرین❤️

با شوک به صحنه روبروش خیره مونده بود تا اینکه با اولین جیغ و پرت شدن چیزی که بعدا احتمال داد که یه دمپایی بود سریع دستش رو سپر سرو صورتش کردو تو خودش جمع شد.

پشت هم و بدون وقفه مورد اصابت وسایل پرت شده قرار می‌گرفت بدون راهی برای فرار.

با خودش عهد بست که از این به بعد هرگز به کسی اعتماد نکنه حتی اگه اون طرف یه دختر با چهره معصومانه و لبخند پاک باشه!

یک ربع بعد در حالی که با خونریزی بینی جلوی در آموزش ایستاده بود تا به سزای اعمالش برسه به صدای دختری گوش می‌کرد که با جیغ و ویغ در حال اعتراض به شرایط بوجود اومده بود، اینکه یه پسر راشو میکشه و میره سمت حمام و رختکن دخترانه و با پررویی تمام دیدشون میزنه اصلا و ابدا یه چیز معمولی و قابل گذشت نبود ولی تا وقتی که طرفت کیونگ سو نباشه...

آخه کدوم آدم عاقلی تو اون چشمای درشت و روشن میتونه شیطنت یه پسر شهوانی رو پیدا کنه؟

دختر از اتاق خارج شدو بعد کوبیدن در به هم چند لحظه در سکوت با قیافه عصبانی خیره اش موند و بعد چند ثانیه یهو تغییر حالت دادو در حالی که دستاش رو جلو سینه اش به هم گره میزد با لبخند مسخره و ابروهای بالا رفته به کیونگ نزدیک شد، سو هم فقط با شوک منتظر یه اتفاق خاص به چشمای بدجنس دختر خیره موند.

_این فقط یه هشدار بود تا حواست باشه با کی هم کلام میشی

+چ... چی؟!

کیونگ شوکه گفت و همچنان منتظر موند.

_دیگه... هیچ وقت... حق نداری.... به... پارک چانیول... نزدیک شی.... فهمیدی

دختر تیکه تیکه و آروم و همچنین تهدید وار نجوا کردو به چشمای متحرک پسر کوتاه روبروش خیره موند.

+من پارک... پارکی که میگی رو اصلا نمیشناسم

_بهتر... پس حداکثر تلاشت رو بکن که با یه پسر قد بلند با صدای کلفت و چشمای شفاف و هیکل سکسی همراه با چال لپ به هیچ وجه هم کلام نشی چون دفعه بعد قرار نیست بزارم تو دانشگاه بمونی پس از همین حالا حد خودت رو بدون و از بقیه فاصله بگیر

دختر تیکه آخر حرفش رو در حالی زد که با انگشت اشاره به شونه کیونگ ضربه ی درد ناکی زدو بعدم رو پاش چرخیدو عشوه گر دور شد.

کیونگ فقط با چشمای مرطوب به مسیر دور شدنش خیره موند.

یعنی انقدر نالایق همه چیز بود که همیشه، خدا، با کاراش اینجور ابرازش می‌کرد؟ نکنه تو زندگی قبلیش شیطانی، رانده شده ای چیزی بود؟

با خروج مرد نیمه کچل اما جوون و چهارشونه ای از اتاق آموزش و صدا زدنش تو جاش بیشتر مچاله شدو پشت بندش وارد شد.

You Again ❤️[کامل شده] Where stories live. Discover now