☀️Part :13☀️

778 176 19
                                    

ستاره رو دست مالی کنین😂❤️

هردو با دهن نیمه باز بهش نگاه کردن.

+سوریا دوباره شروع نکن

-ولی این دوتا خیلی ضایع جفتن

مرد از آینه جلو یه نگاه به دی او و جونگین کرد:نه اصلانشم نیستن

-ولی این دوتا کاپلن

دوباره تکرار کرد و بعد سرگرم گشتن تو گوشیش شد.

=خوب بچه ها قیافه شو دیدین؟

+من که نه آخه هربار سعی میکردم از آینه جلو نگاش کنم یجوری میپیچوندانگار

-من دیدمش

دی او گفت.

=اوه واقعا؟

-اهم

دی او با جدیت سرشو تکون داد.

=میتونی کمکم کنی پیداش کنیم؟

-اهم

=خوب من افسر جانگ هستم و تو اداره پلیس  محلی روستای بعدی کارمیکنم ,اونجا شاید بتونیم بهتر باهم حرف بزنیم و شاید هم بتونید به ماشینتون برسید

+حتما، این خیلی خوبه، ماهم قرار بود به اولین جایی که رسیدیم به پلیس خبر بدیم و خوشبختانه شمارو ملاقات کردیم

=انگار هنوز بخت باهاتون یاره

مرد اینو گفت و از آینه جلو با جونگین چشم تو چشم شد.

یه جورِ عجیبی نگاهش کرد.

بعد مدتی سکوت، یهو دختر بازم برگشت طرفشونو گوشیو گرفت جلوشون.

-ببینین شما دوتا کاپلین مثل اینا

کیونگ با دقت به تصویر روبروش خیره شد.

دوتا پسری که دستاشون تو دست هم بود و بعد عکس بعدی و عکسای بعدی و یهو رو یه عکس که اومد چشمای کیونگ از چیزی که میدید گشاد شده بود.

جونگین تندی جلو چشمای کیونگ رو گرفت و با یه حرکت گوشیو از دست دختر بچه قاپید:بده به من اینو

-یاااااا گوشیمو بده

+اینا چیه داری تو گوشیت ،آجومااا لطفا درمورد دخترتون دقت کنید

و تندی خواست عکسارو پاک کنه که با دیدن تعداد عکسا و غیر قابل پخش بودنشون شوکه شد.

+دختره ی بد اینا چیه؟

جونگین هنوزم چشمای کیونگ رو داشت و کیونگم هیچ مقاومتی نمیکرد و دختر در تقلا برای گرفتن گوشی.

زن که حالا به همراه جونگین به صفحه گوشی خیره بود گفت:حذفشون کن پسرمممم واااااای اینا چیه؟

-نه نه نه نه حذفشون نکنننننن نههههه

زن با قیافه خجالت زده ای تندی گوشیو از جونگین گرفت و یه جایی تو صندلی جلو محو شد 

You Again ❤️[کامل شده] Where stories live. Discover now