ستاره رو دست مالی کنین😂❤️
هردو با دهن نیمه باز بهش نگاه کردن.
+سوریا دوباره شروع نکن
-ولی این دوتا خیلی ضایع جفتن
مرد از آینه جلو یه نگاه به دی او و جونگین کرد:نه اصلانشم نیستن
-ولی این دوتا کاپلن
دوباره تکرار کرد و بعد سرگرم گشتن تو گوشیش شد.
=خوب بچه ها قیافه شو دیدین؟
+من که نه آخه هربار سعی میکردم از آینه جلو نگاش کنم یجوری میپیچوندانگار
-من دیدمش
دی او گفت.
=اوه واقعا؟
-اهم
دی او با جدیت سرشو تکون داد.
=میتونی کمکم کنی پیداش کنیم؟
-اهم
=خوب من افسر جانگ هستم و تو اداره پلیس محلی روستای بعدی کارمیکنم ,اونجا شاید بتونیم بهتر باهم حرف بزنیم و شاید هم بتونید به ماشینتون برسید
+حتما، این خیلی خوبه، ماهم قرار بود به اولین جایی که رسیدیم به پلیس خبر بدیم و خوشبختانه شمارو ملاقات کردیم
=انگار هنوز بخت باهاتون یاره
مرد اینو گفت و از آینه جلو با جونگین چشم تو چشم شد.
یه جورِ عجیبی نگاهش کرد.
بعد مدتی سکوت، یهو دختر بازم برگشت طرفشونو گوشیو گرفت جلوشون.
-ببینین شما دوتا کاپلین مثل اینا
کیونگ با دقت به تصویر روبروش خیره شد.
دوتا پسری که دستاشون تو دست هم بود و بعد عکس بعدی و عکسای بعدی و یهو رو یه عکس که اومد چشمای کیونگ از چیزی که میدید گشاد شده بود.
جونگین تندی جلو چشمای کیونگ رو گرفت و با یه حرکت گوشیو از دست دختر بچه قاپید:بده به من اینو
-یاااااا گوشیمو بده
+اینا چیه داری تو گوشیت ،آجومااا لطفا درمورد دخترتون دقت کنید
و تندی خواست عکسارو پاک کنه که با دیدن تعداد عکسا و غیر قابل پخش بودنشون شوکه شد.
+دختره ی بد اینا چیه؟
جونگین هنوزم چشمای کیونگ رو داشت و کیونگم هیچ مقاومتی نمیکرد و دختر در تقلا برای گرفتن گوشی.
زن که حالا به همراه جونگین به صفحه گوشی خیره بود گفت:حذفشون کن پسرمممم واااااای اینا چیه؟
-نه نه نه نه حذفشون نکنننننن نههههه
زن با قیافه خجالت زده ای تندی گوشیو از جونگین گرفت و یه جایی تو صندلی جلو محو شد
YOU ARE READING
You Again ❤️[کامل شده]
Fanfiction♦️You again♦️ نویسنده:boom🎇 ژانر :درام🍺 ,رمنس💥,فلاف🧜♂️,اسمات,هپی اند🔥,... کاپل ها:💦کایسو,👅چانبک,⚡تاعوریس یه داستان شاید تکراری و ساده ولی خیلی کیوت و دوست داشتنی واسه کسایی که دوست دارن دوست داشته بشن ☺️ کایسوی قوی داستانمون بعد یه مدت خیلی...