هر کی ووت نده زشت ترین زشت هاست🔪
-----------------------------------------------------------
تاشب هیچی بینشون رد وبدل نشد ,فقط چند تا تماس تلفنی داشتن که یکیش برای کای بود و اونم چانیول بود که زنگ زدو یسری فحش داد و قطع کرد و یکیشم خانم کیم بود که به کیونگ زنگ زدو حالشو پرسید و وقتی فهمید پیش جونگینه گفت که اونو پدر بزرگ میرن تا جایی پس بهتره شب برنگرده خونه چون تنها میمونه وگفت پیش جونگین بمونه و تنها بهانه ی کیونگ رو برای فرار از اون موقعیت بحرانی ازش گرفت.
بعد چند دقیقه از قطع شدن تماس تلفنیِ کیونگ جونگین یهو از جلوی تلویزیون بلند شدو سمت اشپزخونه رفت و صداش زد.
-کیونگ؟
+بله
-بیا
کیونگ دنبال صدای جونگین رفت به اشپزخونه.
+هم؟
-نمیخوای غذا بخوری ؟
جونگین از بالای چشم درحالی که سرش خم بود به کیونگ نگاهی انداخت و با پوز خند ادامه داد:پررو من تاحالا واسه خودمم غذا درست نکردم
+یا من مثلا مهمونتم از مهمون که نباید بخوای برات غذا درست کنه!!!
-چه مهمونی؟!در ضمن باید عادت کنی ,اونی که باید غذا بپزه تویی
کای با حیله گری گفت و به چهره گیج و بعد قرمز شده از عصبانیت کیونگ خیره موند.
کیونگ اول متوجه حرفش نشده بود وبا مرور حرف جونگین و چند لحظه تمرکز کردن دوهزاریش افتاد و با چشمای از حدقه در اومده به جونگین نگاه عصبی ای انداخت.
جونگینم فقط با پررویی خیره اش موندو منتظر شد.
+کی گفته اینجوریه؟!
کیونگ با حرص گفت و سرش رو با سرکشی بالا داد.
-مگه غیر اینم میشه؟
+فعلا که شده
کیونگ با تمسخر گفت وبه جونگین اشاره کرد.
جونگین با دنبال کردن مسیر نگاهش به دستای پرش که چاقو وگوجه رو نگه داشته بودن رسید و بعد حرصی و سریع انداختشون رو کانتر و دستاشو با حالت بچه گانه ای لجوجانه زد زیر بغلش.
-پررو
+منم یا تو؟!
-بیا اینجا ببینم
+چیه ؟چیکار داری؟
-میگم بیا اینجا
کیونگ به اجبار خودش رو کشید نزدیکش.
-بَرِشون دار
کای با سر به چاقو اشاره کرد.
+نمیخوام
کیونگ با سر تقی گفت و یه ابروشو بالا داد.
-اول از همه باید یاد بگیری حرف گوش بدی
STAI LEGGENDO
You Again ❤️[کامل شده]
Fanfiction♦️You again♦️ نویسنده:boom🎇 ژانر :درام🍺 ,رمنس💥,فلاف🧜♂️,اسمات,هپی اند🔥,... کاپل ها:💦کایسو,👅چانبک,⚡تاعوریس یه داستان شاید تکراری و ساده ولی خیلی کیوت و دوست داشتنی واسه کسایی که دوست دارن دوست داشته بشن ☺️ کایسوی قوی داستانمون بعد یه مدت خیلی...