You Again ❤️[کامل شده]

☀️Part :26☀️

ووت ووت❤️❤️🔪
-----------------------------------------------------------

سرباز به دستش دستبند زدو از پشت میله ها بیرون کشیدش و دوباره کنار همون مرد حرص درار قبلی برش گردوند، با این تفاوت که حالا، پارک مین فو، وکیلشون هم اونجا بود،با فشار دست پسر جلوشون نشست و خیره تو چشمای مین نفس حرصی ای کشید و نگاهی به افسر اخمو کرد .

-میخوام با وکیلم تنها صحبت کنم

جونگین با تخسی گفت و مرد هم بعد چشم غره ای ازشون فاصله گرفت.

مین بلافاصله صورتش رو جلو اورد و با پایین ترین صدا غرید!

=لعنت بهت کیم جونگین این چه مزخرفاتیه که اینجا نوشتی ؟معلوم هست چه غلطی داری میکنی؟فکر میکنی این پلیسا خرَن؟اونا دوربینا رو چک کردن و اون اشناتونو دیدن ،حتی از بچه های دانشگاه هم پرسیدن و همه ی اون لعنتیا بهشون گفتن که تاعو زیادی رو اون پسر تمرکز کرده بود و حالا چی؟ تو مثل یه احمق اومدی اینجا دقیقا چه غلطی بکنی؟

-فقط خفه شو و کاری کن که پاش اینجا باز نشه

مین فو فقط شوکه دهن باز کرد ولی چیزی نگفت.

=دیوونه شدی؟من دقیقا چه کاری باید بکنم؟اونا خودشون همین که حکم بیاد میرن پسرهَ رو بزور میارن و جناب عالی هم بخاطر دور زدن پلیس جریمه میشی احمق

پسر با حرص غرید و عقب کشید و دستی به صورت خیس از عرقش کشید .

=باورم نمیشه ...خدایا تو کیم جونگینی؟

-ازت خواهش میکنم یه کاری کن

جونگین با التماس بهش خیره شد و مین فقط برای یه لحظه حس کرد که اگه سرشو نکوبه به جایی بیدار نمیشه.

______________________________________

از موقعی که تو اتاق زندانی شده بود گریه اش بند نیومده بود ،مدام به در ضربه میزد و التماس میکرد تا یکی بیارتش بیرون ،حتی چند باریم بک رو صدا زد ولی جوابی نگرفت .

محکم با پاهاش چند بار کوبید به در که درِ بدبخت صدای ناجوری داد !!

با چرخیدن کلید تو قفل سریع عقب کشید و با چشمایی که بی اندازه درد میکرد منتطر موند.

چان وارد شد که باعث شد کیونگ قدمی به عقب برداره،با اروم بودن چان کیونگ قدرت گرفت و قدم هایی رو که به عقب برداشته بود جبران کرد و روبروش وایساد.

+چرا منو این تو زندانی کردی ؟ ها؟ بزار برم... موندنم اینجا چه فایده ای داره؟ ها؟

کیونگ اخر حرفش رو داد زد و منتظر موند.

-فعلا نمیشه

+یعنی چی نمیشه؟ میخوام برم

کیونگ گفت و سمت در هجوم برد ولی با حلقه شدن دستای چان دور شکمش نفسش برید .