☀️Part :9☀️

718 160 11
                                    

ووت ❤️❤️

با ناامیدی خیره شد به چهره ی پسر روبروش که با لبخند خاصی خیره اش بود.

-چیه کیونگ سو خوشحال نشدی؟بغض کردی ؟اوه نه پسر من انتظارشو ندارم ,ما اونقدرا هم صمیمی نبودیم که بخاطرم بغض کنی...

ورفت جلو و سرکیونگ رو محکم به سینه اش کوبید و حالت در آغوش گرفتن  گرفت.

همین طور که سرش رو نوازش میکرد دم گوش کیونگ  اروم زمزمه کرد، طوری که با هر بار بیان چیزی باد تندی انگار به گوش کیونگ ضربه میزد، طوری که درست نمیشنید ...انگار که واقعا تو یه طوفان گیر افتاده باشه.

- هنوزم که کوچولویی ...ولی قشنگ تر ...اونم خیلی

و بعد از مکث کوتاهی اضافه کرد:منم از دیدنت خوشحال شدم

منم از دیدنت خوشحال شدم
منم از دیدنت خوشحال شدم
منم از دیدنت خوشحال شدم
منم از دیدنت خوشحال شدم
منم از دیدنت خوشحال شدم
.....

این حرف انگار تو سر کیونگ بارها تکرار شد ...

رقمش یادش نمیاد، فکر میکرد از یک میلیون بارم بیشتر شد...

فقط وقتی متوجه اطرافش شد که حالا اون نبود و اتاق خالیِ خالی بود و دری که تکون میخورد و جیر جیر میکرد.

اون برگشته بود... بازم کابوسش برگشته ...ترسش ...ناامیدیش...تمام چیز های بد دنیا برای کیونگ تو اون خلاصه میشد.

هوانگ زی تائو ...

اسم و شخصی که هیچ وقت از یاد کیونگ پاک نشد کسی که دوسال پیش جسمش اون رو رها کرد ولی از نظر روحی و روانی هنوزم موجب آزار کیونگ میشد .

کسی که کیونگ اونو مقصر تمام بدبختیاش میدونست شاید اگه اصلا اون  نبود الان وضع بهتری داشت .

درسته کیونگ باید اونو از زندگیش حذف میکرد... کاری که باید خیلی وقت پیش انجام میداد ...اونو حذف میکرد...
______________________________________

جونگینPOV

بالاخره با اون شخص ملاقات کردم ,بعد از انجام یه سری کارهای لازم قرار شد برای فردا صبح دوباره برم دفترشونو مدارک دانشگاهیم و همین طور سابقه کاری که تو آمریکا داشتم رو براشون ببرم ولی اینا همه برای فرداست و الان امروزه، منم تو خیابونا مشغول بی خودی چرخیدنم و دیگه هیچکاری برای انجام دادن ندارم  و تنها چیزی که مثل خوره افتاده به جونم اون کیونگ سو و چانیول مشکوکه ...

یعنی قراره چیکار کنن که من نمی تونم باخبر شم؟

اه واقعا رو مُخَن

جونگین چندبار با بی حالی فرمون رو تو دستاش چرخوند ولی حس فضولیش بالاخره غلبه کرد و فرمون رو بشدت چرخوند.
______________________________________

You Again ❤️[کامل شده] Donde viven las historias. Descúbrelo ahora