ووت ووت😀🤫❤️
-----------------------------------------------------------+نمیخوام تمومش کنی
-کیونگ...
کیونگ محکم صورتش رو به سینه کای فشرد و اشکش رو پاک کرد.
چشماش خارش گرفته بود و مثل یه گربه ملوس صورتش رو به سینه ی عضلانی جونگین میکشید.
جونگین بدون حرفی دستاشو دور کیونگ سفت کرد و با تمام وجود از گردنش بوییدش.
نمیدونست این حرف کیونگ و عکس العملش یعنی چی ولی هر چی بود دیوونه اش کرد, روانیش کرد ،مستش کرد ،تا فضا بردشو یهو پرتش کرد زمین!!!
چند دقیقه ای تو سکوت گذشت و جونگین هنوزم مثل اول محکم میون بازو های پهنش کیونگ آب رفته رو میفشرد.
انقدر سریع ورق برگشته بود که نمیتونست حالت شوکه اش رو کنترل کنه.
کیونگ بالاخره عقب کشید.
سرش هنوزم پایین بود و با دو دست چشمای ملتهبش رو خاروند و نفس عمیقی کشید و باز دمش رو با حرص و کلافگی از بینیش بیرون فرستاد
بعد جرأت پیدا کرد تا به صورت جونگین نگاه کنه.جونگین خیلی عادی حالا دستاشو فرو کرده بود تو جیب شلوارش و با پوزخند عمیق نگاه کیونگ کرد.
کیونگ رد چشماشو دنبال میکرد ،اون داشت با گستاخی تمام هیکلش رو نقطه به نقطه برانداز میکرد؟!!!
و در آخر رسید به چشماش.
حالا تو چشم های هم خیره بودن.
کیونگ حاضر بود قسم بخوره اون داره تو ذهنش دنبال چیزی میگرده تا بخاطر اعتراف احمقانش مسخره اش کنه.
تو این مدت خوب جونگینو شناخته بود.
یه عوضی جذاب که از همه ی فرصت ها استفاده میکرد واسه همه کاری، حتی الان ،ولی با تمام عوضی بودنش کیونگ بازم خودخواهانه اونو میخواست.
-الان مثلا نقشه کشیده بودی بیای اینجا برینی به اعصاب من بری؟
کای خونسرد گفت و کیونگ در سکوت فقط منتظر موند.
-بعدش برین با اون چانیول کونی بهم بخندین؟
+...
-اول حساب اون، گِه این، بعد اون غولِ بی شاخ و دم و بعدشم تورومیرسم
+...
-باز دوباره که داری مظلوم نمایی میکنی، زبونتو موش خورده ؟دُمِتو جا گذاشتی؟ فک نکن بخاطر اعتراف الانت...
جونگین مغرورانه نفسی کشیدو سینه سپر کرد.
همون طور که دستاش تو جیبش بود ادامه داد: فک نکن بخاطر اون نقشه احمقانت تنبیه نمیشی هم؟...با توام چرا لال شدی؟
YOU ARE READING
You Again ❤️[کامل شده]
Fanfiction♦️You again♦️ نویسنده:boom🎇 ژانر :درام🍺 ,رمنس💥,فلاف🧜♂️,اسمات,هپی اند🔥,... کاپل ها:💦کایسو,👅چانبک,⚡تاعوریس یه داستان شاید تکراری و ساده ولی خیلی کیوت و دوست داشتنی واسه کسایی که دوست دارن دوست داشته بشن ☺️ کایسوی قوی داستانمون بعد یه مدت خیلی...