☀️Part :5☀️

893 187 18
                                    

ووتمو بدین😀❤️

+کیونگ سو ...سه

وبعد با سرعت دستای سو رو گرفت وبرشگردوند, محکم سرشو تو کف دستاش جا داد و خمش کرد.

دی او تو شوک بود که متوجه شد جونگین شیر آب رو باز کرد و شیر رو بلند کرد (شیر دوشی) و گرفت روی سر کیونگ.

شوکه فقط دستو پا میزد و صدای قهقهه ی جونگین رو گنگ میشنید.

به نفس نفس افتاده بود و فقط بی خودی زور میزد.

جونگین حالا شیر رو گرفت سمت بدنش و بلوز گشادشو از یقه کنار زد و شیر رو گرفت تو لباسش.

دی او با قدرتی که نمیدونست از کجا اومده خودشو از چنگال جونگین کشید بیرون و شیر رو همون طور که تو دستای جونگین بود چرخوند طرف خودش.

+یااااااااا بچهه

کیونگ شروع کرد به خندیدن و جونگینم که تازه از شوک برگشته بود شروع کرد به خندیدن.

هر دوی اونها میخندیدن انگار مست شده بودن.

با بسته شدن شیر توسط جونگین حالا هردو درحالی که بشدت نفس نفس میزدند به هم خیره شدن.

کیونگ خجالت زده اولین نفری بود که روش رو برگردوند.

گیج به دورو اطرافشون خیره شد و با گیجی دوباره به چشمای جونگین رسید.

_مارو میکشن

کیونگ با نفس نفس گفت.

+مطمئن باش

جونگین با نیش خند گفت و به حرکات پسر کوچولو روبروش خیره موند.

تقریبا هیچ جای سالمی تو آشپز خونه وجود نداشت میشد گفت گند زدن.

کیونگ اروم راه افتاد و پارچه ای رو از کمد کشید بیرون و مشغول خشک کردن شد، جونگین هم به طبعیت ازش کارش رو تکرار کرد.

-خودم انجامش میدم

+منم تو این جرم شرکیم ,در واقع مقصر اصلی خودمم

کیونگ لب هاش رو بهم فشردو برای چند ثانیه شیفته به جونگین خیره موند که با برگشتنش سریع خودش رو مشغول به کار نشون داد.

هر جور که بود قضیه رو ماس مالی کردن و دوباره معذب به اطراف خیره شدن.

+دی او

-همممم

با صدا شدنش توسط جونگین هُل شده برگشت طرفش.

+دانشگاه نمی خواستی بری؟!

همین حرف کافی بود تا انگار که به کیونگ برق با ولتاژ بالا وصل کنن.

جونگین میتونست قسم بخوره اون یک متر پرید هوا.

-نه کارم تمومه خدایااااا

داد زدو یه دور گیج دور خودش چرخید و با عجله خارج شد ,اون دوتا از کلاساش رو از دست داده بود.

You Again ❤️[کامل شده] Where stories live. Discover now