☀️Part:14☀️

683 158 14
                                    

ووت بدید داستان بیاد بالا❤️☺️
-----------------------------------------------------------

دی او سعی داشت خودشو خلاص کنه که یهو با ضربه ناگهانی که به سر جونگین خورد هردو شکه شدن!

=کای؟! هنوزم از اذیت کردن دیگران دست بر نداشتی؟

زن دوباره به پس کله اش ضربه زد.

دی او هم خیلی غریزی خودشو پشت جونگین قایم کرده بود.

-عمه چرا میزنی؟

جونگین با نارضایتی پس کله شو ماساژ داد و ناله کرد.

+اومو اومو این دیگه کیه؟

عمه جونگین سعی کرد قیافه دی او رو ببینه ولی دی او صورتشو تو لباس جونگین پنهون کرد،یه جایی بین زیر بغل جونگین وعضله های پشتش!!

+اومو از من ترسیدی ؟بیا ببینمت

و با شدت کیونگ رو از پناهگاهش کشید بیرون!

-عمه اذیتش نکن

+کاریش ندارم مال خودته مگه ؟منم میخوام ببینمش ...اومووو امووو چقدر کوچولویی

-ولش کن عمه

ولی زن توجهی نکرد.

دی او فقط به حرکات عجیب زن خیره شده بود که صورتشو بی وقفه لمس میکرد!!

و یه دفعه جلو اومد و لباش چسبیدن به گونه کیونگ و محکم فشرده شدن و با صدای چسبنده ای جدا شون کرد!!

-یااااا عمه نکن

زن اصلا توجهی نکرد و کیونگ رو دنبال خودش کشید!!!

جونگین مبهوت سرجاش وایساده بود و غرغر میکرد:به چه حقی اینطور یه غریبه رو میبوسه ؟اصلا اون کیونگ احمق چرا باید بزاره؟

جونگین غرزد و رفت دنبالشون وقتی به آشپز خونه رسیدن اقا و خانم کیم رو هم دید و بازم بلند غر زد:هی میگفتین مریضه مریضه این بود ؟ایشون که از صدتای منم سالم تره

مادر بزرگ :جونگین اینجوری نگو عمه ات میدونست تو به هیچ وجه نمیای با این روش خواست ببینتت

-به فلانم

+ یاااا کیم جونگین تو کی انقدر بی ادب شدی؟

زن گفت درحالی که برای کیونگ لقمه میکرد:بخووور عززیزم ،چقد نازه ،چقد لاغره ،جون نداره بچم ★_★

-عمه اگه چیزی داری که بزن به گردنش زخم شده فک کنم

گه این درحالی که تو دهنش غذا بود سریع با چشمای گشاد بلند شد و لباس کیونگ رو کنار زد.

اقا و خانم کیم و گه این هر سه داد کوتاهی کشیدن.

+یایایایایا کیم جونگین چیکارش کردی؟

پ ب:دعوا کردین بازم؟

-نه بابا شما هربار اینو میگید چرا؟ اصلا منو این ضعیفه میگنجه؟ ...دزد زد بهمون

You Again ❤️[کامل شده] Donde viven las historias. Descúbrelo ahora