☀️Part :22☀️

704 143 10
                                    

ووت و نظر و معرفی به بقیه یادتون نره
به اینستامم سر بزنین
Blacktaeboom
این قسمت شیطونی داره😝🔞
-----------------------------------------------------------

جونگین اروم لای در رو باز کرد و تو فضای تاریک اتاق که کمی با چراغای بیرون روشن شده بود به موجود کوچیک روی تخت نگاهی انداخت !

چقدر زیبا و خواستنی خوابیده بود !!!!

اروم در رو بیشتر باز کرد و کامل داخل رفت .

به تخت نزدیک شد و تو صورتش خیره شد.

صدای منظم نفس هاش اونقدر حس ارامش رو بهش میداد که هیچ کسی تا بحال بهش این حس رو نداده بود.

کیونگ به شکم خوابیده بود و نصف صورتش دیده میشد و اون لبای از هم باز شده ی خواستنیش.

خم شد و خیلی اروم صداش کرد.

-کیونگ سو ؟

کیونگ فقط صدایی داد و یکم تکون خورد !

-بسته دیگه چقد میخوابی پاشو حالا

کیونگ سر تق اخمی کرد و دست و پاهاش رو باز تر کرد و روش رو برگردوند!!!

جونگین با خنده اما جدی دوباره بهش تشر زد.

- کیونگ سو بلند شو

+ولم کن میخوام بخوابم

-بیا منم میخوام ببرمت جایی که بخوابی

+نه

کیونگ با لحن بی حالی اعلام کرد.

-سر تق بازی در نیار بچه

+...

جونگین که از مثل ادم حرف زدن کلافه شده بود دستش رو برد زیر بدن کیونگ و خیلی شیک بلندش کرد و داد کیونگ رو در آورد.

+یااااااا بزارم پایین میافتم الان

کای اهمیتی نداد و در مقابل تقلا های بی فایده اش کیونگ رو انداخت رو دوشش و راه افتاد!!!

کیونگ که دردش گرفته بود چند بار اروم به کمر کای ضربه زد، هر چند میدونست بی نتیجه اس!!!

-هیییشش کاریت ندارم بچه

جونگین خیلی سریع وارد اتاق خودش شد و قلب کیونگ هر لحظه از احتمالی که میداد در حال در اومدن از دهنش بود!!

+یااا، بخدا هنوز زوده، من اماده نیستم، من نمیتونم

کیونگ با التماس گفت و در جواب فقط قهقه کای نسیبش شد !

جونگین محکم پرتابش کرد رو تخت و کیونگ مثل مرغ پر کنده فقط تندی عقب کشید خودش رو، که همونم بی فایده بود، چون جونگین از پاهاش گرفت و دوباره برگردوندش سر جای اول و روش خیمه زد!

کیونگ حصاری با دستاش روی سرش ایجاد کرد و مثلا خودش رو مخفی کرد، اما با طولانی تر شدن سکوت جونگین اروم دستش رو کنار داد و با تعجب به قیافه خندون جونگین خیره شد !!!

You Again ❤️[کامل شده] Where stories live. Discover now