اریم زنگ کنار در رو فشار داد و منتظر شد تا یکی از پسر های توی اتاق در رو براش باز کنه... صبح زود برای اینکه بلیط تاتر مورد علاقه اش رو از دست نده بیرون رفته بود و حالا باید به همه پسرای همراهش اطلاع میداد...در با یه تاخیر طولانی باز شد و چانیول با موهایی که هرکدوم توی یک گوشه از هوا مونده بودند جلوش ظاهر شد.
-چیزی شده؟
اریم لبخندش رو کشید و دو تا از بلیط ها رو به سمتش گرفت و با همون نیش باز گفت:
- هنوز خوابه؟؟
چانیول گیج دوتا کاغذ مستطیلی جلوش رو گرفت و بعد یه نگاه با تعجب بهشون و تجزیه اینکه دختر بزرگتر چی گفته سرش رو تکون داد و ناخوداگاه به سمت تخت چرخید تا به پسری که قلبش رو تماما بهش باخته بود نگاه کنه...
اریم لبخند مهربون تری زد و گفت:
-انگار جفتتون هنوز خوابین... شب میبینمتون... فعلا!!
-----------------
بکهیون پاپیونش رو صاف کرد و از توی اینه به دوست پسرش که با کت شلوار مشکی، اماده روی مبل منتظرش نشسته بود نگاه کرد...
-یول؟
چانیول نگاهش رو از مجله ای که خلاصه ای از مکان های دیدنی پاریس رو تو خودش جا داده بود گرفت و گفت:
-جونم؟
-مطمئنی با رفتن به تاتر مشکلی نداری؟ اگه به نظرت حوصله سر بره میتونیم نریم... بهت قول میدم اریم ناراحت نشه...
پسر بزرگتر خندید و از جاش بلند شد و به سمت عشقش که از شب گذشته کنارش محتاط تر رفتار میکرد رفت و پرسید:
-هیون کمرت دیگه درد نمیکنه؟
بکهیون با گونه هایی که به سرعت خون توشون جریان پیدا کرده بود و رنگ گرفته بودن جواب داد:
-نه خوب شد دیگه...
چانیول لبخند بدجنسانه ای زد و گفت:
-یعنی اگه نریم میتونیم امشب هم دوباره امتحانش کنیم؟؟
بک تیز سرش رو بالا اورد و با مردمک هایی که لرزش توشون خبر از نگران شدنش میداد به مرد مورد علاقه اش نگاه کرد...
چان تک خنده ای کرد و گفت:
-نترس کوچولو! قراره با دوستامون بریم تاتر... اگه اماده شدی بهتره عجله کنی...
و به محض تموم کردن جمله اش به سمت در رفت. بکهیون چپ چپ نگاهش کرد و زیر لب زمرمه کرد "بدجنس" !!
--------------------
اریم چک کرد که همه پسر های همراهش نشسته باشن و خودش در اخر کنار برادرش جا گرفت...
--------------
همه شون به غیر چانیول و کیونگسو بعد از این که اخرین سنس از نمایش اجرا شده بود اشک تو چشماشون حلقه زده بود و اماده بودند تا قطره های اشکشون رو پایین بریزن...
YOU ARE READING
🏥𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐇𝐞𝐚𝐫𝐭𝐬🤍
Romance💌White hearts^^💟 🥂:Couples: ChanBaek . KaiSoo . SuLay 🥂: Genre: Romance . Dram . Flaff . Medical . NC+18 🥂: Author: Pati :) 🥂: Tel Me : @t_a_r_a_n_Pati 💒About: "داستان از اونجایی شروع شد که من احمق فکر کردم میتونم تغییرش بدم..فکر کردم شاید ا...