بکهیون به محض اینکه پروفسور بهش گفته بود که امکانش توی هر سنی ممکنه با جونگیون تماس گرفته بود تا سول رو برای عکس برداری از ریه اش ببره و خودش هم همه پله ها رو دویده بود تا زودتر به دخترک برسه...خوشحال بود که صرع نیست ولی تشخیصش هم چندان خوشایند نبود...خودش هم نمیدونست چرا دخترک کوچولوی یک ساله که احتمالا الان برای عکس برداری رفته بود ، انقدر احساساتش رو بر انگیخته بود و باعث شده بود اینقدر واکنش نشون بده...
به اتاق عکس برداری که رسید ، دستش رو روی زانوهاش گذاشت و با زاویه نود درجه به پایین خم شد تا نفس بگیره و بعد از چند تا نفس عمیق صدادار بلند شد و رو به جونگیون پرسید:
-چقدر دیر کردم؟
جونگیون بعد از چرخوندن چشم هاش توی کاسه گفت:
-هیچی! نمیشد با اسانسور بیای؟؟ دوست پسرت بعد غرش رو به من میزنه!بکهیون خندید و دخترک با نگاهی بیچاره نفسش رو بیرون داد . فقط خدا میدونست یه بار پارک چانیول اخرین قطره خونش رو با کدوم وسیله بیمارستانی میریزه به خاطر دوست پسر کله شقش که به حرف هیچ هم گوش نمیده... شاید هم نکشتش ولی مطمئن بود انقدر با مضمون من اونو به تو سپردم بازخواستش میکنه تا خودش اخر خودش رو خلاص کنه...
بکهیون به پرستار بغل دستش که با اخم هایی توهم و نگاه کلافه ای بهش زل زده بود، لبخند زد ولی برای ختم عصبانیتش چیز دیگه ای نگفت و فقط به سمت مانیتور های اتاق پشتی ام ار ای برگشت و به مانتیور که نشون دهنده تصویر موردنظرش بود خیره شد.
حدود هشتاد درصد از تشخیصش مطمئن بود ولی هیچ وقت نمیشد بدون ازمایش اون بیست درصد باقی مونده تصمیم قطعی بگیره و درمان رو شروع کنه.
میدونست که درمان سپسیس فقط زمان بره ولی در صورتی که با سلول های عصبی درگیر بشه خطرناکه وگرنه زیاد سخت نیست که دخترک کوچولو رو از دست سلول های عفونی که دستگاه گردش خون بدنش رو درگیر کردن نجات بده و به زندگی و اغوش پدر مادرش برگردونه...
و با دیدن لکه هایی روی تصویر که با رنگ هایی که توی رنگبندی نرمال نشون دهنده عفونت خونی بودن نفس خسته ای کشید...
میدونست که اول باید چند روز با دارو ادامه بدن و اگر تب و تشنج دیگه ای داشتن مجبور بود که با گرفتن مایع مغزی ببینه که مننژیت * بوجود اومده یا نه...
حداقل خوشحال بود که نیاز نیست فعلا همچین درمان دردناکی رو برای کوچولوی زیر دستگاه ام ار ای انجام بده. با هرچیز دردناکی برای بچه ها مخالف بود شاید هم برای همین بود که موضوع پایان نامه اش:" پیدا کردن راه های متفاوت درمان کودکان از بزرگسالان" بود.
-جونگیون امپی سیلین و جنتا مایسین برای شروع استفاده کنین ولی هر یک ساعت چکش کنید و مطمئن شید که تب نداره... و لطفا حتما دوزش رو خودت چک کن. نمیخوام هیچ مشکلی پیش بیاد و به هیچ کس اندازه تو اعتماد ندارم!
YOU ARE READING
🏥𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐇𝐞𝐚𝐫𝐭𝐬🤍
Romance💌White hearts^^💟 🥂:Couples: ChanBaek . KaiSoo . SuLay 🥂: Genre: Romance . Dram . Flaff . Medical . NC+18 🥂: Author: Pati :) 🥂: Tel Me : @t_a_r_a_n_Pati 💒About: "داستان از اونجایی شروع شد که من احمق فکر کردم میتونم تغییرش بدم..فکر کردم شاید ا...