beautiful goddess

1.1K 285 30
                                    

پروانه ها با رنگ های مختلف چه آبی چه قرمز باعث تغییر زندگیم شدند.

دیگه از زندگی کسل کننده قبلیم خبری نبود.

حالا من اینجا بودم داخل مکانی که نه می دونستم کجاست نه حتی میتونستم اسمش رو درست تلفظ کنم
ولی اینجا همه چیز به طرز غیر قابل باوری لذت بخش و زیبا بود ، اینجا هر آدمی یک پروانه داشت یکی سبز ، یکی بنفش ، یکی با خال های بزرگ یکی با خال های کوچک ولی هیچ پروانه ای با رنگ آبی و حاشیه سیاه مثل پروانه های من وجود نداشت . هرکس پروانه خاص خودش رو داشت و این خیلی جالب بود .

بالاخره بعد از پنج دقیقه پیاده روی داخل دهکده جادویی به کلبه ی چوبی ای رسیدیم که دختر بچه ای کنارش روی زمین نشسته بود و نقاشی میکرد .
دختر بچه با شنیدن صدای پای ما سرش رو بالا آورد وبا تعجب به ما نگاه کرد .
سول با دیدن دختر بچه کمی خم شد و تعظیم کرد و گفت: سلام بانو آرورا .
آرورا لبحند بزرگی زد و بلند شد و به طرف سول دوید ، سول هم با لبخند بزرگ تری دختر بچه رو بغل کرد.
با قیافه کج به فیلم هندی ای که رو به رو پخش میشد نگاه کردم .
سول با دختر بچه آروم حرف میزد و آرورا آروم سر تکون میداد و بیش تر به سول می چسبید.
+ پس بالاخره اومدی ؟!
صدای زنونه ای از پشت سرم پرسید و باعث شد تمام موهای تنم سیخ بشه.
انرژی ای که از پشت سرم حس میکردم باعث شده بود که شکه بشم و نتونم تکون بخورم.
بعد از این که حاله انرژی از بین رفت برگشتم و به زنی که سه قدم دور تر ایستاده بود نگاه کردم .

.
.
.
.
.

میخوام معیار های زیبایی جهان رو بهم بریزم. نمیدونم آدم های عادی چه کسی رو زیبا می دیدند .
ولی من دقیقا در همین لحظه زیباترین آدمی که میتونستم ببینم رو ملاقات کردم.
زن روبه روم با نگاهی عجیب بهم خیره شده بود . چشم های طلایی رنگ کشیده اش تنگ شده بود موهای نقره ای رنگ و بلندش با هر وزش باد به پرواز در می اومد و رنگ بی نظیرش رو بیشتر به رخ میکشید.

+ خیلی منتظرت بودم یونگی . در حالی که لبخند زیبایی می زد گفت.

_سلام !! شما منو میشناسید ؟ با تعجب پرسیدم.

+اوه معلومه که میشناسمت خیلی هم زیاد میشناسمت، وقت برای حرف زدن زیاد هست با من بیا بریم داخل اول کمی گپ میزنیم و بعد به هر سوالی که بخوای جواب میدم.

__________________________________________________

سلام گایز 😊

برای تاخیر متاسفم واقعا مغزم قفل کرده بود نمیتونستم ادامه اش رو بنویسم☹
میدونم خیلی کم شد ولی واقعا هیچ انگیزه ای برای ادامه دادنش ندارمಠ╭╮ಠ
شما هم که هیچ انگیزه ای به من نمیدیدಠ╭╮ಠ

ووت کامنت یادتون نره♥‿♥

[ SiLeNuS ]Where stories live. Discover now