_چرا نفرینی که سال ها قبل حتی قبل تر از به وجود اومدنم استفاده شده باید به من مربوط باشه .
+اولین سوال منم از ماریا همین بود که چرا باید بخاطر عشق اون و پدربزرگت تو آسیب ببینی.
_خب چرا؟
+میدونی چیزی که جنگل ناکس رو خاص میکنه چیه ؟
_چرا باید بدونم ، من حتی نمیدونم این جایی که میگی کجا هست .
+ چیزی که جنگل رو خاص میکنه اینه که تعداد محدودی مرد داخلش هست و اکثر ساکنین اونجا زنانی با قدرت های مختلف هستند ، درسته که اونها قدرتمند هستند و میتونند از خودشون محافظت کنند ولی باز هم در برابر حمله مردان قوی و ماهر نمی تونند مقاومت کنند . با این که جنگل توسط سیلنوس محافظت میشه اما باز هم از سمت سرزمین های دیگه برای بدست اوردن قدرت حقیقی جنگل حمله هایی صورت میگیره که ما نمیتونیم کمکی کنیم .
تمام این ها باعث شده که الهه سعی در بدست آوردن مردان سیلنوس بکنه ، بخاطر همینه که پدر قدرتمند من به عنوان نگهبان و جنگنده انتخاب شد . و این دلیلی هست که این نفرین روی تو قرار گرفته ._اصلا این نفرین چی هست ؟ پدر تو قدرتمند هست ولی من هیچ قدرتی ندارم من حتی نمیتونم بقیه رو بزنم پس چرا من باید نفرین بشم؟
_الهه میدونست که پسری که از خون ماریا باشه بینهایت قدرتمند میشه قدرتی که فقط در این دهکده قابل استفاده اس برای همین ماریا رو نفرین کرد که بعد از تولد پسری از خون خودش اون پسر تا وقتی که فرد مشخص شده ای رو ملاقات کنه میتونه عادی زندگی کنه .و تو اولین پسر از خون ماریا هستی . و بعد از بیست وشش سال اون فرد مشخص شده رو ملاقات کردی .
شکه نگاهش کردم . یعنی من قدرتمندم ؟ !! ممکنه که حتی مثل تمام مردم این دهکده جاودان باشم ؟؟
فرد مشخص شده چه کسی بود ! چرا باید بعد از دیدن اون فرد نفرین فعال بشه ؟+تو کسی رو ملاقات کردی که در آینده باید به عنوان همسرت انتخابش کنی کسی که دیوانه وار عاشقش میشی ، اما اگه اون فرد احساسی مثل تو نداشته باشه طبق نفرین سیلنوس تو باید همه چیز در دنیای انسان ها رو ترک کنی و برای تمام عمرت در جنگل بمونی وحق ترک اونجا و دیدن خانواده ات ازت گرفته میشه و هیچ وقت اون فرد خاص رو فراموش نمیکنی .
__________________________________________________
اینم یک پارت کوتاه برای جبران تاخیر در آپ پارت قبلی
چون پارت قبلی دقیقا جای حساس تموم شده بود دلم نیومد زیاد بزارمتون تو خماری😊(جنگل nox به معنای جنگل شب هست now کلمه ای یونانی به معنی الهه شب و شب هست .)
(الهه شب مادر سیلنوس بوده که به همراه هایپرین جنگل رو بوجود آوردند)
YOU ARE READING
[ SiLeNuS ]
Fanfiction[Completed] یک روز به خودم اومدم و فهمیدم که خیلی وقته تمام افکارم متعلق به توعه . به هر چيزي که فکر مي کردم راجب تو بود ، به هرجايي که نگاه مي کردم تو رو مي ديدم ، احساس گیج کننده ای بود .... وبعد فهميدم ... من فهميدم که شايد يونا رو دوست داشته باش...