Chapter 6

334 71 16
                                    

Liam POV

‎- اون پسره که اذیتت نمیکنه

‎- تو یه درصد فک کن اذیتم نکنه تازه الان اون دخترعموی عوضیشم بهش اضافه شده فک نکنم دیگ بخواد بره

‎هری نفسشو کلافه داد بیرون و نگاهی به لویی کرد

‎- اون کوتوله هم خیلی منو اذییت میکنه ولی نمیدونم چرا نمیتونم جلوش وایستم

‎- اون چرا باید تورو اذیت کنه عاخه حتما این زین خبیث بهش گفته اذیتت کنه تا من ناراحت بشم

‎با حرص و قیافه ای آویزون گفتم
‎هری کوتاه خندید و لپمو کشید

‎- کی به تو میگه انقدر کیوت باشی عاخه لیام نمیدونی وقتی حرص میخوری چقد خواستنی میشی ک

‎بهش چشم غره رفتم

‎- باهام مثل یه کیتن رفتار نکن هزا

‎بیخیال خندید

‎- کیتنی دیگه

‎- هعیییییی

‎میخاستم بهش حمله کنم که دستاشو به نشونه تسلیم بالا گرفت

‎- باشه باشه ببخشید غلط کردم اصلا من کیتنم

‎خندیدم و به جای حمله و وحشی بازی بغلش کردم اون دفعه که اذیتم کرده بود لپشو گاز گرفتم خوب شت جاش تا یه هفته کبود بود اصلا فکر نمیکردم انقدر محکم گاز گرفته باشم
‎هری از بغلم بیرون اومد

‎- عاااا راستی دوتا خبر دارم یکیش خوبه یکیش فقط خبر یعنی تاثیری برات نداره جهت اطلاع رسانیه

‎- خو اول خوبه رو بگو

‎باذوق نگام کرد

‎- حدس بزن کی باهام اومده

‎یه ذره فک کردم و سرمو خاروندم

‎- خوب چه بدونم بگو دیگه

‎- کاراااا

‎دهنم باز موند باورم نمیشد که اون اینجا باشه یه دفعه انگار خون به مغزم رسیده باشه شروع کردم به جیغ زدن

‎- کوش کجاست بریم پیشش کی اومده واییی بریم دیگه منتظر چی هستی ......

‎- اوووو نفس بکش ...پشت سرت و یه نگاه بنداز

‎سریع سرمو برگردوندم و بادیدن کارا با جیغ خودمو انداختم بغلش اونم خندید و محکم بغلم کرد

My jealous love Where stories live. Discover now