ه: پس میگی اون دوست دخترته؟؟
لو: ببین کله فری هزار بار پرسیدی گفتم که
دوست دخترمه باشه؟ د-و-س-ت د-خ-ت-ر-مهری با غم مشهودی سرشو پایین انداخت و
سعی کرد به روی خودش نیاره ک چقد ناراحتهلو: حالا ناراحت نباش تورو هم دوست دارم
لویی دستشو دور شونه هری حلقه کرد و به خودش
چسبوند. هری حس میکرد لویی داره مسخرش
میکنه پس با مشت زد تو شکمشو
هلش دادلویی با داد خم شد و دستشو روی شکمش فشار
دادلو: وحشی چته!؟
ه: دفعه بعدی ک مسخرم کنی قول نمیدم ضربه ام
بخوره به شکمت یه راست میزنم عقیمت میکنملویی خندید
لو: میشه ضربه بعدی با دهنت باشه؟
هری با حرص اسمشو جیغ کشید
و خنده لویی بلندتر شد
پا به فرار گذاشت و توی خیابون میدوید و هریم
به دنبالشاین روزا همه وقتش و با هری بود
صبح بیدار شده نشده هری تو حلقش بود
قبل خواب هری و میدید ،موقع ناهار هری و میدید
خدارو شاکر بود که دیگ تو دستشویی باهاش نیستلو: اتش بس بده تروخدا نفسم بریدددد
ه: لعنت بهت ، اتش بس
هردو نفس نفس میزدن و رو زانوهاشون خم شده
بودنلو: خدا بگم چیکارت کنه؟ چوب خشک بکنه توت ؟
مردک تو منو اب کردی دیگه هیچی ازم نمونده
البته باید بگم چاقمم کردی تو کاری کردی نمیدونم اصلا
چاقم کردی یا ابم کردی حالا هر غلطی ک کردی دیگه
دارم هری بالا میارم همش هری...هری محکم ضربشو روی بیضه های لویی
فرود اوورد و لویی با فریاد روی زمین نشسته: خیلی وز وز میکنی تاملینسون یه پاره استخون بودی
خوب بود هان؟؟ خیلی ناراحتی برو تو حلق اون
چیچی خانوملو: ال.. نور
ه: حالا هرکوفتی ک هست پاشو ببینم خودتو لوس
نکن بچم منتظره الاف کردیلو: صبر کن ببینم بچت!؟
لویی با حالت وات د فاکی به هری زل زد
و البته ک نگاه حق به جانب هری و دریافت کردلو: خیلی خب خیلی خب... وات د فاک از کی
تاحالا زین بچته !؟ه: به تو ربطی نداره من برای اون دوتا حکم مادر
و دارم و توام حکم باباهای مضخرفه بی مسئولیتو
YOU ARE READING
My jealous love
Fanfiction+i hate you -you love me +i hate you -you love me +i said i hate you - i know you love me +yes i love you:) + ازت متنفرم _تو عاشق منی +ازت متنفرم _توعاشق منی + گفتم ازت متنفرم _من میدونم که عاشقمی +آره من عاشق توام ... :) #ziam #mayne #larry #nia...