Chapter 33

289 65 59
                                    

ه: پس میگی اون دوست دخترته؟؟

لو: ببین کله فری هزار بار پرسیدی گفتم که
دوست دخترمه باشه؟ د-و-س-ت د-خ-ت-ر-م

هری با غم مشهودی سرشو پایین انداخت و
سعی کرد به روی خودش نیاره ک چقد ناراحته

لو: حالا ناراحت نباش تورو هم دوست دارم

لویی دستشو دور شونه هری حلقه کرد و به خودش
چسبوند. هری حس میکرد لویی داره مسخرش
میکنه پس با مشت زد تو شکمشو
هلش داد

لویی با داد خم شد و دستشو روی شکمش فشار
داد

لو: وحشی چته!؟

ه: دفعه بعدی ک مسخرم کنی قول نمیدم ضربه ام
بخوره به شکمت یه راست میزنم عقیمت میکنم

لویی خندید

لو: میشه ضربه بعدی با دهنت باشه؟

هری با حرص اسمشو جیغ کشید
و خنده لویی بلندتر شد
پا به فرار گذاشت و توی خیابون میدوید و هریم
به دنبالش

این روزا همه وقتش و با هری بود
صبح بیدار شده نشده هری تو حلقش بود
قبل خواب هری و میدید ،موقع ناهار هری و میدید
خدارو شاکر بود که دیگ تو دستشویی باهاش نیست

لو: اتش بس بده تروخدا نفسم بریدددد

ه: لعنت بهت ، اتش بس

هردو نفس نفس میزدن و رو زانوهاشون خم شده
بودن

لو: خدا بگم چیکارت کنه؟ چوب خشک بکنه توت ؟
مردک تو منو اب کردی دیگه هیچی ازم نمونده
البته باید بگم چاقمم کردی تو کاری کردی نمیدونم اصلا
چاقم کردی یا ابم کردی حالا هر غلطی ک کردی دیگه
دارم هری بالا میارم همش هری...

هری محکم ضربشو روی بیضه های لویی
فرود اوورد و لویی با فریاد روی زمین نشست

ه: خیلی وز وز میکنی تاملینسون یه پاره استخون بودی
خوب بود هان؟؟ خیلی ناراحتی برو تو حلق اون
چیچی خانوم

لو: ال.. نور

ه: حالا هرکوفتی ک هست پاشو ببینم خودتو لوس
نکن بچم منتظره الاف کردی

لو: صبر کن ببینم بچت!؟

لویی با حالت وات د فاکی به هری زل زد
و البته ک نگاه حق به جانب هری و دریافت کرد

لو: خیلی خب خیلی خب... وات د فاک از کی
تاحالا زین بچته !؟

ه: به تو ربطی نداره من برای اون دوتا حکم مادر
و دارم و توام حکم باباهای مضخرفه بی مسئولیتو

My jealous love Where stories live. Discover now