ز: اه فاک لوو خیلی خوش گذشتلویی خنده بلندی سر داد
لو: با من باشی و بهت خوش نگذره!؟؟
برای خودشیفتگیش چشم چرخوندم ولی بازم
لخند از لبم پاک نمیشدحسابی خوش گذرونده بودیم هرچند جای لیومم
خالی بود
شت خدایی از کی حس میکنم جاش خالیه؟لو: هی زین اون نیک نیست!؟؟
چشمامو ریز کردمو جهت انگشت لویی رو دنبال
کردمخودش بود
ز: جلو در خونه ما چیکارمیکنه
لو: اومده پیشنهاد سکس بده
با مشت به بازوش کوبیدم ولی اون فقط بلندتر خندید
ز: خوبه میدونی من با لیامم
لو: اه شت هنوز بهش عادت نکردم
نیک بهمون نزدیک شد
ن: سلام پسرا
ز: سلام
لو: سکس نمیکنه
لویی به محض رسیدن نیک و سلام کردنش
اینو گفتز: خفه شووو لویییی
لویی حتی نگاهمم نکرد
لو: به هرحال من تنهاتون میزارم تو تلاشتو بکن
هرچند جواب نمیدهلویی با خنده گفت و بی هیچ حرف دیگه ای رفت
اگه نمیدونستم مسته قطعا جرش میدادمز: خب!؟
ن: حرف بزنیم
ز: بزن
ملت سمج شدن هی میگم نه هی میان
حالا درسته من جذابم ولی خوب راضی نیستم انقدر
خودشونو جر بدنن: زین خودت از احساسات من میدونی
ز: اوهوم
ن: چرا!؟
ز: چی چرا!؟
ن: چرا میگی نه چرا قبول نمیکنی!؟ شاید توام
بهم علاقه مند شدییه نگاه کلی بهش انداختم
قصدم این نبود که حس بدی بهش بدم
فقط میخواستم چیش مثلع لیامهز: نوچ
متعجب و سوالی نگام کرد
YOU ARE READING
My jealous love
Fanfiction+i hate you -you love me +i hate you -you love me +i said i hate you - i know you love me +yes i love you:) + ازت متنفرم _تو عاشق منی +ازت متنفرم _توعاشق منی + گفتم ازت متنفرم _من میدونم که عاشقمی +آره من عاشق توام ... :) #ziam #mayne #larry #nia...