Chapter 18

330 68 43
                                    

Zayn POV

از وقتی اومده بودن نایل یکم تف مالیم‌ کرده بود و
بعدش همش تو حلق لیام بود
انگار نه انگار که من دوستش بودم نه لیام

براشون چشم چرخوندم
گوشیمو برداشتم

To Fucker:

اگه بگم کی اینجاست باورت نمیشه

خواستم گوشیمو کنار بزارم چون لویی خیلی گوشیشو
چک نمیکنه و من توقع نداشتم بخواد زودی جوابمو بده
ولی تا خواستم اسکرین گوشی رو خاموش کنم
جواب پیامم اومد

From Fucker:

بچ بردی خونه اتون؟؟ تنها تنها؟؟

ینی اگه یه روز فقط یه رو تو زندگیش مثبت
فکر کنه میمیره من مطمئنم

To Fucker:

مرتیکه منحرف یه ذره مثبت فکر کن😒🖕🏿

From Fucker:

جون داداش راه نداره حالا بنال کدوم بدبختی و بردی
بفاک بدی

اروم به تکست لویی خندیدم مرتیکه دیوونه

To Fucker:

احمققق دارم میگم مثبت فکر کن نتیجه مثبت فکر کردنت
اینه؟؟

From Fucker:

ته مثبت بینی به فاک دادنه مگه نیست؟🤨

خنده بلندی کردم که باعث شد لیام نگاه کوتاهی بهم
بندازه بهش چپ چپ نگاه کردم

To Fucker:

اون ته مثبت بینیه توعه نه همه حالا خفه بمیر تا بگم

From Fucker:

د بناااال

To Fucker:

ن...

اول حرف نایل و تایپ کردم و فرستادم الان قطعا اگه
دم دستش بودم جرم میداد

From Fucker:

نون؟

To Fucker:

نون چیه احمق؟؟

نا..

From Fucker:

نانواااا؟؟ نانوا اووردید خونتون؟؟؟

پقی زدم زیر خنده من اگه لویی نداشتم قطعا
افسردگی میگرفتم

To Fucker:

نای...

From Fucker:

My jealous love Where stories live. Discover now