Liam POVمثل دیوونه ها به سقف نگاه میکردمو لبخند میزدم
زین زیادی شیرین نشده بود دیروز؟یه دفعه با یاداوریه نواه چشمامو محکم رو هم فشار دادم و از جام بلند شدم لباسامو عوض کردم
پله ها رو پایین رفتملی: صبح بخیر
همه: صبح توام بخیر
همه به جز زین جوابمو دادن
اگه امروز نواه حرکتی بزنه باز ممکنه عصبی بشه و بره
عاخه یکی نیست بگه چرا رفتی گفتی بیا باهم باشیم
اروم که نشدی هیچی به درداتم اضافه کردیلغمه هام مثل سنگ میرفت پایین و مدام خودمو سرزنش میکردم
زین از جاش بلند شد رو به من گفت پاشو بریم دیرمون شد
ت: عه چیزی نخورده که هنوز
ولی من از جام بلند شدم
لی: نه ماما خوردم سیر شدم
گونشو بوسیدم و پشت سر زین راه افتادم
ز: تاحالا بهت گفته بودم خیلی چاپلوسی؟؟
ابرو بالا انداختمو باتعجب گفتم
لی: چراااا
ز: چرااا؟؟ چپ میری راست میای هعی تپ تپ ماچ میچسبونی به این و اون
از بچگیتم لوس بودیلبام اویزون شده بودن و از طرفی از لحن حرف زدن زین خندم گرفته بود
لی: نخیرم من لوس نیستم کسیو هم هی ماچ نکردم
زین یهو به سمتم برگشت و با چشمای درشت بهم نگاه کرد
ز: نیستییی؟؟ فاککک چقد پرویی لابد اون منم هعی هری و ماما و بابا رو ماچمیکنم از سرو کول اون مرتیکه میرم بالا
لی : کدووووم مرتیکه
صدام موج خنده رو داشت ولی خودمو کنترل میکردم نزنم زیر خنده
ز: همون پسره که شبیه الارم ساعت شیش صبح میمونه
چشام از حرفش گرد شد و نتونستم جلوی خندمو بگیرم ریز خندیدم ولی بازم زین متوجه اش شد و بهم چپ چپ نگاه کرد
بداخلاق اصا نمیتونه مهربون باشه
وارد راه رو مدرسه شده بودیم و من اصلا نفهمیدم کی رسیدیم
حق دارم خوب الان چندسال شده بود ک زین باهام اینجوری حرف نزده بود هرچند بازم تهش با اخم بهم فهمونده بود که پرو نشم
YOU ARE READING
My jealous love
Fanfiction+i hate you -you love me +i hate you -you love me +i said i hate you - i know you love me +yes i love you:) + ازت متنفرم _تو عاشق منی +ازت متنفرم _توعاشق منی + گفتم ازت متنفرم _من میدونم که عاشقمی +آره من عاشق توام ... :) #ziam #mayne #larry #nia...