Chapter 8 : خدا به مایدینگ رو کرده ؟

130 24 7
                                    


مایدینگ بیرون اتاق آن زیان حسابی جنجال راه انداخته بود و صاحب اتاقو بیدار کرده بود.

آن زیان سعی کرد تا گوش ها و سرشو بپوشونه ولی بازم نمیتونست جلوی شنیدن صدای مایدینگی که طبق حرفاش به نظر میومد هم عاشقش بود و هم ازش نفرت داشت بگیره. وقتی ان زیان بالاخره از تختش دل کند و رفت تا درو باز کنه دیگه دیر شده بود و مایدینگی در کار نبود...

صبح روز بعد مایدینگ با یادآوری کاملا شفاف و فول اچ دی گندی که شب قبل زده بود، تصمیم گرفت تا دیگه اطراف آن زیان آفتابی نشه. هیچ ایده ای نداشت که چه کوفتی باعث شده بود تا اون خزئبلاتو با صدای بلند بگه!

الان دیگه خودشو جلوی آن زیان لو داده بود و نمیدونست قراره از این به بعد با چه رویی تو صورتش نگاه کنه.

' الان دیگه کاملا ازم متنفر شده مطمئنم.اون به پسر استریته و دوست دختر داره، ولی مجبوره یه پسر احمقو که عاشقش شده تحمل کنه '

هرچقدر مایدینگ بیشتر فکر میکرد بیشتر تو ناامیدی غرق میشد و به حال خودش تاسف میخورد.

' چرا انقدر داغ کرده بودم ؟ '

هر لحظه افکار جدید به ذهنش هجوم میاوردن و دیگه کم کم داشت به سر به نیست کردن خودش فکر میکرد.

مایدینگ داشت از دستشویی بیرون می اومد که آن زیانو دید و در نتیجه خیلی سریع دوباره برگشت تو دستشویی و درو بست‌. احتمالا برای اونایی که ماجرا رو نمیدونستن مایدینگ مثل یه دیوونه ی منحرف بنظر میرسید. که البته بعد از اتفاق دیشب قسمت اول خیلی هم غلط نبود، ولی در مورد منحرف بودن؟!؟

هربار که آن زیان از جلوی کلاس مایدینگ رد میشد مایدینگ صورتشو با کتاب میپوشوند تا آن زیان رد شه و اگه تو راهرو به همدیگه برخورد میکردن مایدینگ با نهایت سرعتی که درتوان داشت از آن زیان دور میشد.

بعضیا فکر میکردن که مایدینگ رادار داره و همه جا دنبال ان زیان میگرده. اما وقتی بالاخره هدفش، آن زیان، یه جا ثابت میموند و پیداش میکرد، مایدینگ سریع تر از هرکسی پا به فرار میذاشت. این وضعیت تا چند روز ادامه داشت.

تا اینکه یه روز، وقتی مایدینگ بعد از کلاسش داشت به خوابگاه برمیگشت، دید که آن زیان بیرون کلاس به نرده ها تکیه داده و منتظرشه.

" تا کی میخوای از دست من قایم بشی مایدینگ؟ "

آن زیان پرسید. مایدینگ میخواست جواب بده اما نمیتونست چطور، در نتیجه به جای جواب دادن کتابهاشو به طرف ان زیان پرت کرد و در جهت مخالف پابه فرار گذاشت. متاسفانه پاهای مایدینگ یکم زیادی کوتاهتر از پاهای آن زیان بودن و درنهایت مایدینگ توسط کسی که بیشتر از همه تو دنیا عاشقش بود و ازش نفرت داشت گیر افتاد.

Will you still love me even if Im a man?Unde poveștirile trăiesc. Descoperă acum