کارگردانDirector

Director*3*

-کیم جونگین
سهون شوکه شده بود کیم جونگین همون پسر برنزه ی دروغ گو امکان نداشت حتما تشابه اسمی بوده
سهون سعی داشت خودش رو دلداری بده

+چند سالشه ؟ سابقه بازیگری داره ؟

-۲۵ سالشه امم.. راستش نه ولی از پس هر چیزی بر میاد میدونم که میتونه

سهون نمیتونست ریسک کنه اون پسره برنزه امکان داشت باعث شروع شایعه های جدید بشه اما نمیتونست چانیول رو از دست بده امکان نداشت اون تا اینجا اومده بود

چانیول که دید کارگردان اوه توی فکر فرو رفته گفت:

-میتونید بعدا جواب بدید درسته جونگین بی سابقس اما استعدادشو داره و فکر میکنم به این شرایط نیاز داره

استیو که شرایط سهون رو دید جواب چانیول رو داد:

-اقای پارک ما روی شرط شما فکر میکنیم و باهاتون تماس میگیریم

سهون پشت رول نشست چون رانندگی ارومش میکرد استیو درک کرد که رئیسش به این ارامش نیاز داره تا رسیدن به مقصد چیزی نگفت

پله های هتل رو بالا رفت،همچنان فکرش درگیر بود چطور امکان داشت بین این همه ایدل کیم جونگین دوست چانیول باشه و چانیول برای بازی توی سریال سهون این شرط رو بزاره

اگه شرط رو قبول کنه باید کیم رو تحمل کنه اما اگه رد کنه بازیگرش رو از دست میده به اتاقش رسید گوشیش رو روی تخت انداخت با لباس رفت توی حموم اگه از بیرون به این قضیه نگاه میکرد خب یه شرط کوچیک بود ک هر کارگردانی با توجه به شرایط نقش چانیول بی شک قبول میکرد اما گذشته چرت سهون با اون پسر کوچولو اصلا مصالمت امیز نبود

اب سرد رو باز کرد با خودش فک کرد گفتو گو با کسی که از تمام جزئیات خبر داره حرف بزنه میتونه به نتیجه ای برسه دوش سرپایی گرفت و اومد بیرون
گوشیش روی تخت ویبره میرفت
بکهیون بود دوست صمیمی سهون کسی که سهون توی حموم به فکر زنگ زدن بهش بود جواب داد

-پسر یخی چیشد پارک جونت قبول میکنه تو سریال باشه یا نه ؟

+بک شرط گذاشته برام

-اوه ... چه شرطی

+....

-اینجور که بوش میاد چاره ای جز تحمل پسر شکلاتی نداری مگ اینکه بیخیال چان بشی

+بهش فکر می..

-شات اپ بیبی !خودت میدونی که هر چقدر بهش بخوای فکر کنی بیشتر مردد میشی فقط قبولش کن

+اما..

-اما و اگر نداره میام اونجا کمک دستت بیبی قشنگی مثل من کنارت باشه یادت میره کیم جونگینی وجود داره هوم ددی!؟

+بک هزار دفعه گفتم با این کلمات مزخرف نرو رو نرو من

-باشه تسلیم من برم پیتزام رسید ...بای ددی