Director*15*

506 96 83
                                    

تعریف سهون انقدر به دلش نشسته بود که خیلی یهویی بدون فکر بغلش کنه

بک اومد ک دستشون بندازه اما قبل اینکه حرفی از دهنش دربیاد نگاهش به نگاه سهون برخورد کرد
جوری که سهون نگاش میکرد انگاری بک گناه نابخشودنی انجام داده بک دهنشو ک باز کرده بود بست و با گفتن اینکه "با چان برمیگردم خونه" برگشت سمت چان دوید
چان دستشو انداخت دور شونه دوس پسرش

>چی شد چرا یهو برگشتی

~هیچی فقط بیا بریم... امم با چی برگردیم؟

‌>من ماشین یکی از عواملو قرض گرفتم بیا بریم دور دور بیب

بکهیون ذوق زده دستشو دور بازو چانیول حلقه کرد رفتن سمت ماشین
چان رفت نشست تو ماشین بک هم رفت نشست تا بک نشست چرخید سمت چان یهو دید چان دو سانتی صورتشه

~هیع چیکار میکنی

چان به لبای بک نگاه کرد سرشو اورد جلو تر و چشماشو بست بک که قند تو دلش اب شده بود یهو ذوق زده دستشو گذاشت جلو دهنش
لبای چان ک رو دستش نشست چشمای چانیول باز شد یکم رفت عقب

>چی شد؟ نمیخوای بوست کنم؟

بکهیون یهو دوتا دستاشو به علامت نفی تکون داد

~انی من فقط یهو هول شدم

چانیول خنده ای کرد که بک دوباره ذوق کرد چان دست بک رو گرفت پایین روی پاهاش قفل کرد

~نه اخه نیازی نیست که اینجوری

>هیشش

بک ساکت شد چشاشو بست و لباشو داد جلو
چانیول تو دلش واسه کیوتیش جون داد فاصله رو از بین برد
لباشون رو هم غلطید و اولین بوسه اشون رقم خورد
بک دستاشو از قفل دستای چان باز کرد و دستشو کشید دور گردن چانیول انگشتاش با لاله گوش چانیول ور میرفت چان یه کم فاصله گرفت و به چشمای بک نگاه کرد سرشو اروم بر روی خال لب بکهیون و بوسید

>از شب اول خال کنار لبات حواسمو پرت میکرد

‌لباشو دوباره گذاشت روی لب نرم بکهیون دوباره داشتن میرفتن تو حس که دوتا تقه به شیشه خورد
بک سریع چان رو هل داد عقب دستی به موهاش کشید برگشت سمت شیشه

سهون که جلوی بکی رو گرفته بود تا اوضاع رو خجالت اور نکنه به جونگین نگاه کرد هنوز گریم رو صورتش بود

+چرا گریمت رو پاک نکردی؟ زیاد رو صورتت بمونه حساسیت میاره بیا برو بشورشون
- باشه

جونگین که صورتش رو پایین انداخته بود با همون سر پایین رفت تو ون تا گیریمشو پاک کنه

-خب مگه چی شد که انقدر ناراحت شد دیدم که به بکهیون اخم کرد یه جورایی خفناک بود منم ترسیدم
فقط بغلت کردم مگه چی شد ایشش

کارگردانDirectorWhere stories live. Discover now