Director*11*

505 104 39
                                    

از دوشنبه که جونگین اجازه نگه داشتن وی وی رو از منیجر گرفته بود انقدری با وی وی بازی میکرد ک خیلی کمتر رقصش رو تمرین میکرد و خب این باعث میشد مربی رقصشون به علاوه طراح رقص جونگینو مجبور کنه ساعت کمتری بخوابه و رقصشو تمرین کنه و بالاخره پنج شنبه شد
ولی جونگین حتی تا اخر شب هم داشت رقصو تمرین میکرد البته این دفعه بدون اجبرا مربی فقط میخواست به طرفداراش نشون بده که براش اهمیت دارن

سهون خوشحال بود بالاخره میتونه پسرشو از جونگین بگیره رفع دلتنگی کنه

وی وی خیلی وقته باسهون بوده اون موقعه تولد 20سالگی سهون بود بکهیون و سویون رفته بودن ک هدیه براش بخرن براش یه گربه گرفتن که معلوم شد اب سهون با گربه ها اصلا تو یه جوب نمیره بک با سهون رفتن و وی وی رو اوردن خونه و خونه برا سویون جهنم شد ولی هرچی میگذشت علاقه سهون به وی وی بیشتر میشد

خوده سهون هم میدونست که وی وی رفیق بهتری از هر ادمی میشه چون ن قضاوتت میکنه به همه حرفات گوش میده هر چی بگی رو پیش خودش نگه میداره رازاتو به کسی نمیگه نیازی نیست حواست باشه ک بهت خیانت کنه اصن تا وقتی که وی وی بود سهون به رفیق نیاز نداشت به خاطر همین بود ک 6سال از خودش جداش نکرده بود

ولی این همه بی اعتمادی رو فقط بک میفهمید فقط بک بود ک میدونست تو مدرسه چقدر برا سهون قلدری میکردن و چقدر بهش خیانت کردن تنها کسی که بود تو همه این اتفاقا و هیچ خیانتی نکرد بکهیون بود ولی خب چشم سهون بود ک از همه ترسیده بود به همه بی اعتماد شده بود اما تمام این اتفاقا باعث شده بود ک سهون به یه همچین شخصیتی تبدیل بشه بشه کارگردان معروفی ک نصف هالیود برا شرکت تو فیلمش بخوان جون بدن
سهون از نقاط ضعفش به عنوان نقطه قوت استفاده کرد و خودشو انقدر بالا کشید که گذشتش براش محو بشه

توی این سه روز بکوب روی دکوپاژ تمرکز کرده بود زیاد به ذوق الکی خواهر‌ش و بکی زیاد توجه نمیکرد
ولی بالاخره تونسته بود قضیه دکوپاژو تموم کنه و همینطور قضیه الکی استخدام دستیار صدابردار

اخر شب بود کنسرت گروه جونگین فردا غروب بود و سهون باید تا ظهر کارای صحنه رو تموم میکرد چون بیلیط وی ای پی برا کنسرت جمعه داشت به خودش تلقین میکردک برای پس گرفتن وی وی ذوق داره ولی ته دلش میدونست ک چهار روز بود جونگینو ندیده بود پیام هاش نادیده گرفته شده بود و همینطور تماس هاش بی جواب مونده بود البته سهون امار جونگین رواز چانیول گرفته بود فهمیده بود داره به خودش فشار میاره تا به بقیه اعضا برسه چون تمام مدت دور ور وی وی میچرخیده و باهاش بازی میکرده

سهون سوپرایز شده بود از ذوق جونگین برا نگه داشتن وی وی ولی این دلیل نمیشد ک پسرشو از جونگین پس نگیره

پس سعی کرد سریع تر کرواتی که به کت شلوار نوک مدادیش بخوره برداره که اخر هم به نتیجه نرسید و دو تا دکمه اول پیراهن مشکیشو باز کرد دستی تو موهاش کشید و از اتاق بیرون رفت برا بکهیون و سویونی ک درحال خودکشی بودن برا انتخاب لباس برای بکهیون دستی تکون داد و سویچ ائودیشو از روی اپن برداشت و رفت بیرون

کارگردانDirectorWhere stories live. Discover now