Director 🔞*22*

706 73 30
                                    

دوستان عزیز پارت اسماته دوست ندارید نخونید پارت بعدی رو بخونید 😊
میخوام برا این اختلاف قدی چانبک توی بکاپ بمیرم🥺🥺😍😍😍😍😍
اخ خدا کیوتای من🥺

اینجوری ک بک با اون چشمای نیمه بارش و بالاتنه لخت روی کاناپه به چان زل زده بود کنترل همه چی رو از چان گرفت دستاشو دور تن سفید بک حلقه کرد و بلندش کرد

بک ک دید قراره چان از جاش بلند بشه سریع پاهاشو دور کمر عضله ای چان حلقه کرد و سرشو توی گردن چان فرو کرد و گاز های ریز میگرفت و میبوسید

چان یکم رفت جلو ولی یهو وایستاد
بک سرشو گرفت بالا ک ببینه دلیل این حرکت چیه ک چان گفت

×بک اتاقت کدومه

چان روبه روی دوتا در وایستاده بود
بک خجالت زده دم گوش چان گفت

×در سمت چپ دستشویی عه در سمت راست اتاقه

چان با یه دستش زیر باسن بک رو گرفته بود پس با اونیکی درو باز کرد و بک رو روی تخت گذاشت و دوباره روش خیمه زد

×بکیهونا اینجوری خیلی هات میشی اینجوری ک از اینجا دارم نگاهت میکنم دلم میخواد..

جملش کامل نشده بودک دست بک گردن چانو گرفت خودشو کشید بالا لباشو بوسید
~چطوره بجاش نشونم بدی چیکار میتونی بکنی

چان ریز خندید بکهیون خیلی وقت بود ک چان رو میخواست
سرشو فرو برد تو گردن بک میبوسید و میمکید
اروم رفت پایین تر یقه لباس بک رو داد پایین روی قفسه سینشو لیس زد
بکهیون دستشو توی موهای بک فرو میکرد و میکشید نفس هاش مقطع شده بود

چان اروم زانوشو برد بین پاهای بکهیون و یکمی فشارش داد به پایین تنه بک ولی بک سریع پاهاشو جمع کرد و نالید بک حساس بود از همین الان میشد فهمید
چانیول لبه لباس بک رو برد بالا و بک فهمید ک باید لباسشو درباره یکم از تخت فاصله‌ گرفت تا چان بتونه راحت پیراهنشو دربیاره

نیپل های صورتی رنگ بکهیون رو ک دید اروم روشون زبون کشید ک بک ناله بلندی کرد

×هوممم بکی دوس داری اینجارو (دوباره زبون کشید روی نیپلش) بمکم؟

بک دوباره ناله کرد ولی بلند تر از قبلی

×پس این رو اره در نظر میگیرم

لباشو روی نیپلش گذاشت و مکید دستشو اروم کشید روی دیک بکهیون
واو بکهیون خیلی مشتاق تر از این حرفا بود شق شده بود
بک دید چان هنوز لباس تنشه دستاشو گرفن به لبه لباس چان ک چان یکم از بد بک فاصله گرفت سوالی بکهیون رو نگاه کرد

~درش بیار منم میخوام ببینمشون

چان در حین اینکه لباساشو درمیورد گفت

×چیو ببینی

~سیسپک هاتو

لباس چان ک از تنش جا شد لبای بک روی شکم چان نشست چان با فکر اینکه بک میخواد مثل خودش سیسپکهاشو بمکه دستشو پشت گردن بک گذاشت اما دردی ک توی شکمش احساس کرد اصلا شبیه مکیدن نبود

کارگردانDirectorWhere stories live. Discover now