Director *36*

169 53 3
                                    

سویون از سر شب معذب نشسته بودگاهی وی وی رو ک هیجانی واکنش نشون میداد بغل میکرد و نوازشش میکرد گاهی هم سعی میکرد مکالمه ای کوتاه با تدوین کننده داشته باشه

این سولار بود ک تمام مدت سابقه موسیقی سویون رو گذاشته بود روی میز با هزارتا مدرک داشت ثابت میکرد ک دوستش بهترین اهنگ جهان رو نوشته

سویون به کل حواسش پرت مکالمه ها شده بود و توجه ای به احساسات به وی وی نداشت

انگاری این دختر همونی نبود ک از روز اول به جون سهون غر میزد و میگفت که ویوی رو توی اتاقش نگه داره و بیرون نیاد چون سویون چندشش میشه

با صدای سولار از فکر بیرون اومد
<سویون اقای کیم اصرار دارند تیکه ای کوتاه از اهنگتو برامون بزنی

اقای کیم یکی از نماینده های اسپانسر ها بود
برای یه آهنگ چند تا اسپانسر میخواست؟

سویون در جواب عمل انجام شده ای ک توش قرار داده بود گفت
>ام خب راستش اینجا وسایلش محیا نیس و من تمرین نداشتم من فقط چند بار برای سولار شی زدم و فکر نمیکردم بخواد جدی بشه

تدوین کننده دستشو روی زانوی سویون گذاشت
[عزیزم متنی هم برای اهنگت نوشتی؟

سولار چند تا از برگه های روی میز رو جا به جا کرد
<ام راستش یه چند تیکه اشو نوشته ولی به طور کلی ننوشته

>اره چون بهش جدی فکر نمیکردم

اقایی که خودش رو جونگ معرفی کرده بود گفت
{ این اهنگ و متن رو جدی ننوشتی ولی خیلی عالیه

برگشت رو به اقای کیم
{فکر کن اگر جدی بهش فکر کنه اهنگ محشری میشه

[خانوم اوه اگر موافق بودید میتونید تایمی رو در نظر بگیرید ودبیاید دفتر بنده تا قرارداد رو وضع کنیم و کار های اداری صورت بگیره و تیم رو در اختیارتون بزاریم ک اهنگتون رو ضبط و تنظیم کنید

سویو با احترام سر تکون داد

وقتی اسپانسر ها و تدوین کننده رفتن سویو بازوی سولار رو بشکون گرفت
>خیلی دهن لقی برای چی از قبل نگفتی

<ایی یااا من هزار دفعه گفتم اینو صبط کنی غعالی میشه
>من فکر میکردم شوخی میکنی

سولار شونه ای بالا انداخت رفت سمت وی وی که چند دیقه ای رفته بود توی اتاق و صداش در نیومده بود از توی اتاق با سولاری ک دم اشپزخونه خشک شته بود حرف میزد

>ولی مشکلاتت رو حل کردم الان راحت میتونی بری امریکا و برگردی

سویون رفت تو اتاق دید سولار پشت به در نشسته روی زانوهاش و داره وی وی رو نوازش میکنه

سویون سولار رو بغل کرد
>مرسی رفیق

سولار هم لبخندی زد
<راستی گفته بودی یکی از دوستات دعوتت کرد خونشون چی شد قرار شد تعریف کنی
>منظورت کیه؟
>کیم رو میگی
<اره اره همون
>بیا برات تعریف کنم نشستن روی تخت تو اتاق

کارگردانDirectorحيث تعيش القصص. اكتشف الآن