Director*18*

349 75 57
                                    

+بکهیون فقط بهم بگو چرا با چان اینجایید؟

سهون عصبی شده بود بکهیون با کارای بچگونه اش بازیگرشو اورده بود و حتما برا فردا خسته میشد
رو کرد تو صورت چانیول

+چانیول شی تو بگو اینجا چه غل.. چیکار میکنی؟

×امم خب بکی گفت که شما ها باهمید و گفتیم بیایم باهم جشن بگیریمش

جونگین ته دلش ذوق کرد لازم نیست که بگم چرا؟

سهون که از این جواب چان یه کوچولو فقط یه کوچولو جاخورده بود یهدونه زد تو سر بکهیون

+الو تو دهنت خیس نمیخوره نه

بکی فقط خودشو جمع کرد چانیول که واکنش بکی رو دید سریع دست بکی رو مشید سمت خودش

×یاا کارگردان دوس پسرمو نزن

به اصرار بکی قرار شد چهارنفری سوار ترن بشن و بعدش برن یه چیزی بخورن چون غر غر های زیر لب جونگین دیگه داشت میرفت رو مخش بماند که چقدر جونگین جیغ زد توی ترن

کنار یه ون صورتی وایستاده بودن منتظر بودن تا غذای خیابونی که کارگردان پیشنهاد داده بودن رو امتحان کنن
جونگین از وقتی از ترن پیاده شده بود سه بار بالا اورده بود انگاری اصلا نمیتونست ترس رو تحمل کنه یا فوبیا داشت
اما هر دفعه که سهون ازش گرسیده بود با جواب سر بالا پیچونده بودش

سهون اروم دستشو انداخت دور شونه جونگش و کشیدش تو بغلش کلاهشو از سرش برداشت

+جونگِ من باید بهم بگی چرا انقدر حالت بد میشه ترس از ارتفاع داری؟اخه از تونل وحشت هم که اومدیم بیرون حالت بد شد

-هیچی نیست سهونا

بکی اداشونو در اورد صورتشو سمت چانیولی برد ک خودشو بین ماسک و عینک دودی مخفی کرده بود

~چانیولی بوس

چانیول هنگ نگاه بکی کرد

~چانیولیییی بوووس

بکی داشت خودشو برا دوس پسرش لوس میکرد
چان ماسکشو اورد پایین

×بک اینجا نمیشه ببوسمت کنار این ون ادم های دیگه ای هم میان

بکهیون نق زد دوباره درخواست بوس کرد چانیول سرشو برد جلو کنار گوش بک طوری که نفسهاش بخوره به گردن حساس بکهوینیش

×اگه به این کیوت بازیهات ادامه بدی بهت قول نمیدم سهون و جونگین رو نپیجونم و نبرمت هتل

بکهیون که با تصور کردن اینکه تو هتل چه اتفاقای مثبت 18ای میوفته گونه هاش رنگ گرفت ولی اون بکهوین بود محال بود کم بیاره
یکم از چانیول فاصله گرفت

~چانیولیییی بووووس

چان ابرویی بالا انداخت که از روی عینکش زیاد چشماش زیاد مشخص نبود با حالت "عه خب پس بکهیون دارم برات"

کارگردانDirectorWhere stories live. Discover now