سهون سعی داشت گذشته رو کنار بزاره اما جونگین اصلا نمیتونست فراموش کنه به خاطر بیانیه سهون چه بلایی سرش اومد جونگین بعد از مخالفت با پیشنهاد سهون در اصل پیشنهاد چان از کافه زد بیرون خیلی سختش بود که بخواد سختی های این یک سال و خورده ای رو فراموش کنه کنار کسی مه هر شب فوشش میداد کارکنه
سهون به سویون زنگ زد از قرار اول با چان سویون خونه نیومده بود و با یه پیام به سهون گفته بود
"من میخوام دوست بچگیمو ببینم"
و خب الان نزدیک یک هفتس توی خونه مشترمشون نیومده و انگاری استیو هم در جریان بود که هیچ سراغی از خواهر کوچولوی لجباز سهون نگرفت
تماس برقرار شد و سهون از فکر بیرون اومد
+الو! سویون کجایی تو شب هم خونه نمیای تو اون خونه رو برا دونفر گرفتی پس چرا نیستی خونه
-سهون مهلت بده اومدم پیش سولار وای باورت نمیشه سولار هم ایدله تو یه گروه 4نفره فعالیت میکنه واو خیلی خفنه دلم میخواد...
+بهم بگو این چند شب کجا بودی؟
-هون سخت نگیر خوابگاه سولار بودم با همگروهیاش هم صمیمی شدیم خیلی بچه های باحالین
+کی میخوای برگردی؟
-امروز میام ولی باید سولارو ببینی خیلی خوشگل شده
+تا جایی که من یادم میاد یه دختر بود با موهای پسرونه اصلا هم شبیه دخترا نبود
-اون موقعه بچه بود
+اره یه بچه رومخ
-هییع...
+چی شد؟
- سهون صدات رو بلندگو بود
+خب؟!-سولار کنارم بود
استیو بعد از رفتن چان دنبال دوست لوسش رفته بود یه چیزی سفارش بده که به عنوان ناهار بخورنش با ظرف های غذا اومد
+قطع میکنم-پسره یخ
استیو که دید تلفن سهون تموم شده گفت
- میخوای چیکار کنی کیم ناسازگاری میکنه پس ینی بازیگرت پر...+نه حواسم هست
-چه جوری حواست هست میشه بگی
استیو حدود 5ساله که دستیار سهونه به خاطر همین باهاش خودمونی حرف میزنه و خب وقتی اون فاجعه ای که رقبای سهون براش درست کرده بودن اتفاق افتاد استیو اونجا بود و سر اون قضیه به سهون نزدیک تر شد
سهون سرش رو تو دستش گرفت و شقیقه هاش رو فشار داد
+ خودمم نمیدونم یه کاریش میکنیم
سهون داشت از کوره در میرفت
+من نمیفهم چرا یه درخواست دادن به ایدل انقدر دنگ و فنگ داره چرا؟ چرااا؟
![](https://img.wattpad.com/cover/261236304-288-k4594.jpg)
YOU ARE READING
کارگردانDirector
General FictionCouple:چانبک،سکای genre:روزمره ،اسمات Summary: کارگردان معروف هالیود اوه سهون به پارک چانیول بازیگر و ایدل تاپ کره پیشنهاد بازی در سریال جدید داد وچانیول به یک شرط این نقش رو قبول میکنه و اون شرط .....