Director *42*

380 52 14
                                    

چانیول خیلی جدی اسرار داشت که بکهیون رو ببرن پیش مشاور

بیاید رو راست باشیم چان تحمل نداشت بکهیون رو اینجوری ببینه بکهیون ساکت بی صدا هر شب دور از چشم چان اشک می‌ریخت اما چان اونقدرا هم خوابش سنگین نبود که هق هق های بی صدای قلبشو نشنوه

بغضی ک گلوش رو بند آورده بود پایین فرستاد و سری تکون داد خونه سهون نشسته بود با سویون و سهون میز گرد تشکیل داده بودن

سهون دستی به چونه اش کشید
+باید ذهنشو مشغول یه چیز دیگه بکنیم مثلا... سویون دستاشو بهم کوبید
<مسافرت
چان دستی پشت گردنش کشید این ماه کلا سرش شلوغ بود به خاطر آلبوم جدید و سریال سهون نمیتونست مرخصی بگیره
×یه مشکلی هست من کلا شلوغم حتی نمیتونم مرخصی بگیرم

سهون تایید کرد
+ اره بابت سفرت به آمریکا کلی به اون مدیر کمپانی کوفتی باج دادم

سویون با تعجب به داداشش نگه کرد
<تو ک جلوی خودمون زنگ زدی خیلی راحت مرخصی داد به چان!
+میشه پنبه های توی گوشتو در بیاری گفتم باج نگفتم دردسر کشیدم
قرداد تبلیغاتی همراه یکی از ایدلهاش باهام بسته

سهون نفسش رو با صدا فوت کرد
+ متنفرم از این تبلیغات های کوفتیشون

چانیول زیر لب معذرت خواهی کرد
×ببخشید تقسیر مینه ولی بیاید از موضوع دور نشیم یک ساعت دیگه باید برم کمپانی چیکار کنیم برای بک، بکهیون هر لحظه داره بیشتر از خودش متنفر میشه

سویون<شاید یه پیکنیک یه روزه بریم هوم؟ سولار رو هم دعوت می‌کنیم به جونگ هم میگیم جونا رو با خودش بیاره چون همه مون دیدیم بکهیون چقدر با جونا شوخی می‌کرد

سهون سری تکون داد بکهیون عاشق دورهمی بود شاید اگر افردا زیادی دور اطرافش باشن احساس تنفر به خودش کمتر میشد

چان×شاید منم بتونم یه روز سریال سهون رو بپیچونم

سهون با چشم های گرد به چانیول نگاه کرد
+حواست هست که من همینجا نشستم
چان×بیخیال سهون میدونم بکهیون بیشتر از سریال می ارزه

برنامه این شد که هشت نفری آخر هفته برن دهکده هانوک بوکچون به پیشنهاد سویون

برنامه این شد که هشت نفری آخر هفته برن دهکده هانوک بوکچون به پیشنهاد سویون

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.
کارگردانDirectorDonde viven las historias. Descúbrelo ahora