کارگردانDirector

Director *24*

چانیول🥺😍
این مدهای بلوندش دیونه کننده بود

فردا برداشت های دیروز رو دوباره گرفتن البته با این تفاوت ک لباس ها و دیزاین ها تقییر کرده بود و بیشتر به صحنه میخورد

خدا رو شکر این صحنه ها نیاز به نقش اصلی نداشت پس هم جونگ هم چان میتونستن به کارای خودشون برسن

اما این دوباره کاری به سهون خیلی فشار اورده بود به حدی ک سر هر برداشت و هر اشتباه بازیگرا شروع به داد کشیدن میکرد
و باعث میشد بکیهونی یه گوشه وایسه و هیچ اتیشی نسوزونه

غروب همون روز سهون به سرش زد تا یه برداشت با کای داشته باشن با عوامل هماهنگ کرد رفتن برا اماده سازی صحنه ها این بین سهون از بک خواست ک زنگ بزنه به منیجر جونگین

بک زنگ زد به منیجر جونگین و فهمید جونگ از صبح بع همراه کل گروه عکس برداری داشته برای تبلیغ یه برند و کارشون تا یکساعت دیگ تموممیشه
اینجوری خیلی به جونگ سخت میگذشت ولی بعد از هگاهنگی با منیجر بک به سهون گفت ک تا یک ساعت دیگه عکس برداری تمومه سهون از بک خواست که با منیجر هماهنگ کنه و بعد از اتمام عکس برداری خودش میره دنبال جونگ

به جونگ پیام داد

+هی سلام خرسی میتونی برا یه سری برداشت ها بریم خونه کای؟ اوکیی باها‌ش؟ تمام عوامل رو فرستادم نزدیک خونه کای فقط جواب تورومیخوایم ولی نمیخوام بهت فشار بیارم میدونم جلوی دوربین عکاسی وایستادن چقدر خستت میکنه

به دقیقه نکشید صدای گوشیش در اومد

-اوکیه بیام یا میای باهم بریم

سریع تایپ کرد

+میام عکس برداریت تمومه؟

دوباره صدای پیام گوشیش در اومد در همین حین که میرفت سوار ائودیش بشه پیام جونگ رو خوند

-برای من اره ولی هیونگام مونده ک به من کاری ندارن

جواب داد

+باشه دارم میام

جونگ نگاهی به گوشیش کرد نفسشو داد بیرون دو روز بود سهون رو ندیده بود الان میتونست ببینتش
دلش برا دوس پسر جذابش تنگ شده بود

دلش میخواست میتونست مثل ادم های عادی قرار بزاره و رابطه داشته باشه

بتونه دوست پسرشو ببینه شب ها رو پیشش بمونه

نگاهش به هیونگاش افتاد

-هیونگ من باید برم سر فیلمبرداری

> اها برو

از سالن عکاسی اومد بیرون نور چراغ ماشین سهون به چشمش خورد رفت و سوار شد

تا نشست تو ماشین و در رو بست سرسهون رو جلوی صورت خودش دید چشماش گرد شد

ولی خودش هم میخواست لبای سهونو ببوسه پس چشماشو بست و لباشو جلو داد