"فااااک این تازه انگشت دومه؟؟؟"
مینهو فریاد زنان گفت و جیسونگ با دیدنش میخواست همونجا همچیو ول کنه و فقط بخنده. در اخر هم نتونست تحمل کنه و بلاخره خندید. با شدت گرفتن خنده اش مینهو با عصبانیت به سمتش برگشت.
"خفه شو!!"
اونا تصمیم به انجام سکس گرفته بودن و وسط بوسیدن و لمس همدیگه مینهو یهویی درخواستِ باتم بودنو کرده بود و جیسونگ درحالی که زور میزد تا پاره نشه ازش پرسیده بود که اون "مطمئنه؟" و با گرفتن جوابی که قاطعیتشو توی تصمیمش نشون میداد باشه ای گفت و حالا تو این وضعیت بودن.
با اضافه شدن انگشت سوم پتوی زیر دستشو بیشتر چنگ و اه بلندی کشید.
"نفس مینهو، نفس بگیر"
درحالی که به پسر یاد اوری میکرد گفت و مینهو بلند فریاد کشید.
"درد داره خبببب!!"
و سرشو توی بالش فرو برد و رسما کوبید.
"میخوای بیخیال شیم؟"
و کمی انگشتاشو بیرون اورد که مینهو برگشت به سمتش برگشت و تقریبا فریاد زد.
"نه!!!"
تو موقعیتی بود که واقعا داشت خودشو کنترل میکرد تا همونجا از خنده پاره نشه.
"ببین کرم از خودته ها"
مینهو سرشو توی بالش فرو کرد و غر زد.
"اونکوفتیو بکن توم و تمومش کن!!"
جیسونگ خندید و باشه ی ارومی گفت. به سمت لوب برگشت و عضوشو بهش آغشته کرد. به سوراخ ملتهب پسر هم مقدار قابل توجهی از اون مایع زد و با گذاشتنش روی میز به سمت پسر که نفس نفس میزد برگشت.
"مینهو خوبی؟"
"ا-اره..."
"اوکی میخوام واردت شم باشه؟"
وقتی خودشو تنظیم میکرد گفت و مینهو سرشو بالا و پایین کرد.
"فاک فاک فاکککک فاککککک درد دارههههه!!!!"
انتقام اون لحظه هایی که مینهو بدون توجه بهش کامل واردش میشد رو گرفت و یهویی وارد پسر شد و از لذت یهوییش ناله ی عمیقی رو بیرون داد.
"فاک یووووو!!!!!"
"نفس مینهو نفس بگیر"
YOU ARE READING
I See: Love [Minsung, Changlix, Hyunin]
Fanfiction[تمام شده+بیساید ها] بیاین یکم همچیو ساده کنیم. همهمافیا نیستن. همه اختلال روانی ندارن. و میتونن یه عشق ساده داشته باشن و توی سختی های روزمره گیر بیوفتن. بیاین کلیشه هارو روزانه تر کنیم. کلیشه های ساده ی عشق دو پسر... ...