•I see: after drunken state• (4)

801 190 109
                                    

طبق عادت برای بیدار شدن خودشو به قول مینهو گربه ای تکون و کش داد و دستشو کنارش گذاشت که مینهو رو لمس کنه ولی خالی بودن و حس نکردن نفر دوم تو اتاق سریع تو جاش نشست و گیج شده به اطراف نگاه کرد. مغزش بلاخره لود و خاطرات دیشب نصفه نیمه به سراغش اومدن.

اما چرا مینهو اینجا نبود....؟

علامت لودینگ از روی مغزش کنار رفت و نتایج جستجو پدیدار شد.

'اه فلیکس و چانگبین و هیونجین اینجان، حتما زود بیدار شده که کارارو بکنه...'

اما قسمت لجباز وجودش داشت داد میزد.

'چرا اینقدر زود؟؟ باید میموند و بم بوسه صبح بخیر میداد، باید بغلم میکرد ازم می پرسید سردرد دارم یا نه، عاخ واقعا سرم درد میکنه'

لب جلوشو اویزون کرد و پتو رو کنار زد.
همونطور که نشسته بود خمیازه بزرگی کشید و دستاشو کش داد.

سرش یه جور خاصی درد میکرد.

انگار از دو طرف سرش یکی سرشو گرفته و داره بهم فشار میشه و مغز بیچاره اش داره له میشه.

اهی کشید و پاهاشو پایین تخت گذاشت و بلند شد.
سر دردش رو مثلا ایگنور کرد و با خماری ای که از الکل دیشب نشات میگرفت اخمی کرد و قدماشو به سمت در خروجی برد و از اتاق خارج شد.

با رسیدن به هال اعلام کرد و توهم چهار نفر دیگه ارو به خودش جلب کرد.

"صبح بخیر"

"هی بیدار شدی"

چانگبین تنها کسی بود که جواب داد چون مینهو و هیونجین هردو دهنشون پر بود و فلیکس با یه حالا روح مانندی به ظرف جلوش خیره بود.

"کدومتون داشت طبل میزد؟"

و مینهو لقمه اشو قورت داد و جواب داد.

"هیچکس.. احتمالا سرت درد میکنه، خوبی؟"
جیسونگ لبشو آویزون کرد و نزدیک میز شد.
روی پای مینهو نشست و مثل یه بچه که وقتی مریض میشه کلافه میشه غر زد.

"سرم درد میکنه"

مینهو اروم کمر پسر رو نوازش کرد.

"دیشب زیاده روی کردی بیبی، اشکال نداره بشین برات غذا بیارم بعدش مسکن بخور"

جسسونگ همونطور که سرش توی گردن مینهو بود پرسید.

"سوپ خماری داریم؟"

I See: Love [Minsung, Changlix, Hyunin]Where stories live. Discover now