•I see: My man... (after story)•

1.1K 207 186
                                    

دستشو به سمت پیراهن سفیدش برد و اونو در اورد.
تیشرت و شلوارشو در اورد تا اونو بپوشه.

همونطور که جلوی اینه میچرخید فکر میکرد.

خیلی بلند نبود و کاملا باسنشو نمیپوشوند ولی-

"چیکار داری میکنی؟"

"هیین یا مسیح!!!"

ترسیده گفت و دستشو روی قلبش گذاشت.

"برا چی پیراهن پوشیدی؟"

"اومدم کینکمو امتحان کنم که با شکست مواجه شدم، کوتاهه"

به پاهای لخت پسر نگاه کرد و اب دهنشو با صدا قورت داد. نمیدونست میتونه واقعا تحمل کنه؟ اگه جیسونگ خسته بود چی؟

"خیلی بویفرند متریاله همچین- هی برا چی داری میای جلو؟"

ترسیده یهویی گفت و قدم قدم عقب رفت و مینهو هم پشت سرش داشت قدماشو به جلو حرکت میداد و اخرین قدم باعث شد تا جیسونگ روی تخت بیوفته.

با نیشخندش روی پسر خیمه زد.

"وقتشه هانی"

"مین.."

توی چشمای پسر ترس نبود و فقط هیجان و اضطراب دیده میشد.

"بم بگو بیبی.. چیکار باید بکنم؟ میخوای انجامش بدیم؟"

و جیسونگ که با وجود احساست بدش که شامل خجالت بود دستاشو دور گردن مینهو حلقه کرد و سرشو پایین تر اورد.

"باید جلوتر پیش بریم"

و مینهو یا نیشخند رضایت بخش به پسر نگاه کرد.

'چیزای جدید منتظرمونن"

مینهو لیسی به گوشش زد و پیچش زیر دل جیسونگ رو چندبرابر کرد.

از این تیر کشیدنا لذت میبرد و براش خاص بودن.
اون داشت اولینشو تجربه میکرد و این برای هردو بشدت لذت بخش بود.

از پایین ترقوه ی پسر تا خط فکش رو با زبونش طی کرد و باعث شد تا پسر سرشو با شدت به عقب هل بده و فضای بیشتری بده.

کمی پایین تر از خط فکش اومد و اونجارو گاز زد و مکید و اولین لاوبایت رو درست کرد.

کمی پایین تر اومد و اونجارو بوسید و محکم‌مکید. جوری که انگار میخواست مزه ی پسر رو از زیر اون پوست بیرون بکشه.

I See: Love [Minsung, Changlix, Hyunin]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora