•I see: let me sleep bitch-• (25_END)

858 172 154
                                    

"خوابیدی سونگی؟؟"

مینهو درحالی که با موهای نیمه خیس جیسونگ بازی میکرد پرسید و پسر "هومی"کشید و در ادامه گفت.

"میخوام بخوابم..."

"خبرمو ندم بت؟"

"چیشده..؟"

"چشماتو باز کن"

لای چشماشو باز کرد و به پسر نگاه کرد.

مینهو لبخند زد و گفت.

"خبر جدیدی نیست فقط میخوام بدونی خیلی دوست دارم"

و بوسه ای اروم به گونش زد.

"یعنی داری میگی خرم کرد اینقدر راحت؟؟؟"

جیسونگ با بهت از خودش پرسید و مینهو با زدن بشنکی اضافه کرد.

"و جواب داد"

چشم غره ای بهش رفت.

"عنتر"

"منم دوست دارم"

مینهو با خنده ای که از لبش جدا نمیشد گفت.

با حس سکوتی که ایجاد شده بود دوباره سیخونکی که به پسر نیمه خواب زد و اینبار با ناراحتی پرسید.

"معمولا نمیگفتی دوست دارم؟"

"بیشتر تو عجبم که بخاطر این خبر شوکه کننده کونمو پاره کردم"

"کامان نگو که دوسش نداشتی"

مینهو جوری که انگار بهش برخورده بود گفت و جیسونگ در جوابش "داشتم"ارومی گفت.

"پس مشکل چیه؟"

"اینکه خیلی خوب بلدی همچیو بزرگ تر از اونی که هست نشون بدی و یه خرچوسونه اجازه ی خواب بهم نمیده"

از لفظ "خرچوسونه" خندش میگرفت.
حتی نمیدونست چیه و این حتی براش بامزه ترش میکرد.

"میدونم دوسم داری"

"انی وی، خستمه"

پسر با جا به جا شدن روی تخت گفت و مینهو مجددا سیخونک زد بهش.

"جیسونگ بهم بگو~"

"وادافاک چرا لوس شدی یهو؟"

با حرص درحالی که از فاصله ی دوری بهش خیره بود با حالتی که هم‌متعجب بود و هم‌یجورایی چندشش شده بود گفت و مینهو پوکر نگاهش کرد‌.

I See: Love [Minsung, Changlix, Hyunin]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora