MinSugar3: سلام بر پسمل خوب خودم
5:32pm
JHope94: ???
5:37pm
MinSugar3: نمد فقط فکر کردم اینجوری شاید زودتر جواب بگیرم
5:38pm
MinSugar3: البته اسم من به تنهایی توجهت رو جلب میکنه(؛
5:38pm
JHope94: اوه ببند
5:39pm
MinSugar3: داریم چت میکنیم
5:39pm
MinSugar3: اگه دهنم باز نباشه چطوری ببندمش
5:39pm
MinSugar3: ولی اگه بخوای میتونم دیگه بهت پیام ندم؟
5:39pm
JHope94: نه، راستش حوصلهم سر رفته
5:40pm
JHope94: راستشو بخوای نشستن توی دفترت از ده تا چهار خیلی خستهکنندست
5:40pm
MinSugar3: شوخی نکن؟
5:41pm
MinSugar3: از نه و نیم صبح تا نه شبو امتحان کن پس
5:41pm
JHope94: گه توش
5:41pm
JHope94: باید سخت باشه
5:42pm
MinSugar3: عح
5:42pm
MinSugar3: اگه بتونم کل روزو به تو فکر کنم
5:42pm
MinSugar3: مشکلی باهاش ندارم
5:43pm
JHope94: عاح
5:43pm
JHope94: نمیدونم چی باید بگمت
5:43pm
MinSugar3: نیازی نیست بگی
6:01pm
JHope94: به اندازه کافي طول کشید تا دوباره خودت رو نشون بدي
6:02pm
MinSugar3: ( ͡° ͜ʖ ͡°)
6:02pm
MinSugar3: یه کاری کردم
6:03pm
JHope94: چی
6:03pm
MinSugar3: هه ههه ههه
6:03pm
JHope94: ...
6:19pm
MinSugar3: :))))
6:20pm
JHope94: یونگی این دیگه چه گهیه!؟
6:20pm
JHope94: چرا رئیسم زنگ زد و گفت یه کار مهم بهم سپرده شده که یه آدم مهم هم توش دخیله؟؟؟؟
6:21pm
MinSugar3: با عرض معذرت، مخالفم. من مهم خالی نیستم. مهم ترینم
6:21pm
JHope94: اون گفت که تو زنگ زدي و پول زيادي براي بهترين هاشون پيشنهاد دادي و اون گفته بهترینشون من بودم و حالا ازم ميخواد که کار رو برات انجام بدم
6:21pm
JHope94: این چه گهیه توضیح بده
6:22pm
MinSugar3: یاواش یاواش
6:22pm
MinSugar3: اینکارو کردم چون کارت واقعا خوبه
6:22pm
MinSugar3: خوبِ خالی که... به طرز لعنتیای کارت خوبه
6:23pm
MinSugar3: شبی که اومدم خونهت و دیدم چطور فضای خونه رو با مبلمان و وسایل دنج و جادار کردی این رو فهمیدم
6:24pm
MinSugar3: پس فکر کردم و فکر کردم
6:24pm
MinSugar3: و خب راستشو بخوای میخواستم اتاقمو دوباره دیزاین کنم
6:25pm
MinSugar3: پس چه فرصتی بهتر از این، از تو خواستم بیای و بهترین طراحی رو بهم بدی ((((:
6:26pm
MinSugar3: و البته که از رئیست خواستم واسم کاراتو بفرسته تا مطمئن شم تصمیم درستی میگیرم
6:27pm
MinSugar3: خطر اسپویل: راستشو بخوای مطمئن بودم ولی چیزی که دیدم فرای تصورم بود
6:27pm
MinSugar3: پس امروز دوباره بهش زنگ زدم و گفتم مرد من بشدت آماده و پذیرای حضور طراح خوشگل و جیگرتونم :D
6:28pm
MinSugar3: و دستور دادم بلافاصله بهت خبر بدن
6:28pm
MinSugar3: پس بايد ازم تشکر کني. من بهت يه سري کار با يه مرد خوب مثل شخص شخیص خودم دادم به جاي اينکه بذارم درد بکشی چون پروژه ات خسته کننده ست يا بايد سريعتر از اون چيزي که قراره، انجامش بدي
6:28pm
MinSugar3: من یک ماه و نیم وقت دادم. تاکید کردم که زودتر از اونموقع نمیخوامش :)) پس تو به اندازه کافی وقت داری که پیش من باشی و باهام وقت بگذرونی
6:29pm
MinSugar3: جونِ یونگی ایدهم محشر نبود؟ :D
6:29pm
JHope94: عاح
6:30pm
JHope94: اممم، ممنونم هیونگ
6:30pm
JHope94: اما چطوری تونستی شماره ی رئیسم رو گیر بیاری؟
6:30pm
MinSugar3: این مهمه آخه؟
6:31pm
MinSugar3: و الان اگه اجازه بدی یه ملاقات مهم دارم که باید بهش برسم
6:31pm
JHope94: بای
6:32pm
VOCÊ ESTÁ LENDO
ʚ 𝘖𝘩, 𝘋𝘢𝘥𝘥𝘺! ɞ
Fanfic↜جایی که هوسوک 24 ساله فقط برای خنده توی سایت شوگر ددی دنبال یه مرد سن بالا میگرده تا دستش بندازه. ₊ ⊹ Original Writer @a_HOEsok_for_yoonGAY on Wattpad ₊ ⊹ Cover by purple-chimchim 🥇#1 in #sope 🏅#5 in #yoonseok 🏅#2 in #سپ 🏅#1 in #یونسوک