"عمو میلر"

238 57 93
                                    

نوپو از این سر و صدا ها سریع به سمتشون میاد و
اسنیپ به سمت مرد نسبتا جوان میره و یقش رو میگیره _ اینجا .. چیکار میکنی ؟

مرد زبونش بند اومده ولی نوپو سریع میگه _ اربااب جوانن...
اسنیپ با شنیدن این حرف یقه ی مرد رو رها میکنه و عقب می ایسته ، اون خیلی تغییر کرده.
اسنیپ _ میلر؟
مرد جوان _ سورس؟ اینجا چیکار میکنی؟
سایان با دهن باز به وقایع در حال رخ دادن نگاه میکنه این مرد کیه؟
اسنیپ _ به دستور دامبلدور اومدم برادر زاده ات رو تا اینجا همراهی کنم .
سایان_ برادر زاده؟ من عمو دارم؟
با دهن باز تر به میلر چشم میدوزه
میلر با کمی شوک و خوشحالی به سایان نگاه میکنه
میلر_ سایان ؟ سایان باورم نمیشه هیچقوت فکر نمیکردم بتونم ببینمت اون برادر احمقم چطوری گذاشت تو به هاگوارتز بری؟
و به سمت سایان پا تند میکنه و بغلش میکنه ،
عمو؟ کلمه نا آشنایی برای سایان که یازده سال هیچکس رو از خانواده پدرش ندیده!
میلر اون رو از خودش جدا میکنه و با گرفتن بازوهاش ادامه میده _ چقدر شبیه پدری! کاش اونم تورو میدید.
بعدش یک قدم عقب میره به اسنیپ نگاه میکنه
میلر_ مثل اینکه بیدارتون کردم برید بخوابید، برید
من گشنم بود اومدم یه چی بخورم الان میرم بخوابم
نوپو؟
نوپو با ذوق آشکاری میگه _ بله ارباب
میلر _ کدوم اتاق برم؟
نوپو _ اتاق خودتون ارباب فقط چند لحظه صبر کنید من اتاقتون رو بچینم .
سایان پیش خودش میگه پس اون وسیله ها و اتاق های خالی به خاطر این بود که وسایل رو جمع کرده بوده.
میلر _ بسیار خوب شب خوش پروفسور.
اسنیپ با چشمهایی خسته ، اروم و همچنین رو زمزمه میکنه.
و بعد به سمت اتاقش میره.
اسنیپ کم کم داره خوابش یادش میاد ولی هنوز واضح نیست.
میلر به برادر زادش نگاهی میکنه و میگه _ سایان ؟ درسته اسمت رو این گذاشتن؟
سایان خودش رو جمع میکنه و سریع میگه _ بله درسته
میلر_ معنی اسمت چیه ؟
سایان _ چند تا معنی داره ولی خودم این رو دوست دارم شبیه به سایه .
میلر سری تکون میده و با خرسندی میگه _ اسم قشنگیه ، تاحالا با اسمت چوبدستیت رو تکون دادی؟
سایان _ نه چه فرقی میکنه؟
میلر _ صبر کن
میره و چوبدستیش رو از گوشه ای بر میداره و بر میگرده
میلر_ ببین من این رو به خیلی ها پیشنهاد دادم و فهمیدم خانواده آندرسون اسمشون نشون دهنده جادوی خاص درونشونه . اسم من دوتا معنی به خصوص داره اگه روی کلمه "ل" بیشتر مکث کنم (و اسمش رو بیان میکنه چوبدستیش رو تکون میده ) اینطوری پروانه ای رو میسازم :) اگه خیلی عادی و سریع بگم میلر (میگه و تکون میده) پروانه آسیاب میشه یا یه طورایی پودر میشه ؛)

سایان با تعجب نگاهی به عموش وبعدش چوبدستی خودش میندازه آروم سایان رو به زبون میاره و چوبدستیش رو تکون میده
میلر _ اینطوری نه با انرژی و محکم مثل وردی که اسنیپ خوند چقدر محکم بیان کرد!
سایان دوبار بلندتر و محکم تر میگه _ Sayan
با تکون دادن چوبدستی به سمت یکی از گلدون ها گلدون ناپدید میشه و چیزی شبیه سایه اون باقی میمونه .
میلر سوتی میکشه و بلند میگه _ میدونستم ، میدونستم خیلی خفنههه .
به سمت جلوی منبع نور رو میگیره سایه از بین نمیره ولی اینگار گلدون واقعا شبیه به سایه شده:")

" Lost In Moonlit Valleys "Where stories live. Discover now