"مادرخوانده"

79 40 89
                                    

I fall to pieces , Pasty cline 🎶

First touch ☆Vote❣
________________________________________

آروم به طرف پنجره میره و به پایین نگاه میکنه ،
ریموس بلند میشه پشتش می ایسته و دست راستش رو روی شونش میزاره و دست چپش رو توی جیبش میکنه و آروم در گوشش میگه _ حالت خوبه؟

سایان به صورت ریموس نگاه میکنه _ خیلی خوبم

ریموس _ امشب هم میشه تغییر شکل بدی بعد بری؟

سایان _ آره حتما

ریموس لبخندی میزنه از سایان جدا میشه و به طرف در میره ،

سایان وقتی از نبودن کسی مطمئن میشه ،
پنجره رو باز میکنه ، فاصله کم با زمین رو میپره ، سیریوس پنجره رو میبنده ، سایان سریع تغییر شکل میده و کمی از خونه دور میشه و بعد به طرف در میره و جرج رو میبینه که مشغول حرف زدن با جن خاکیای توی بوته های اطراف خونشونه ...
کیلن حدس میزنه داره بهشون فحش یاد میده...

آروم به طرفش میره و یهو پارس میکنه و جرج با ترس زمین میوفته و به کیلن نگاه میکنه .

جرج_ واییییی مردممم کههه چتتههه ، چه عجبب از این وراااا گرسنه ای؟
و دستی به سر کیلن میکشه _ کریسمس مبارک

کیلن تند تند دمش رو تکون میده ، ریموس رو میبینه که به طرفش میاد ، ریموس با خوشحالی میگه _ ببینید کی اومده ، تانکس بیا ، کیلن اومده

جرج کیلن رو به داخل خونه میبره و کیلن با دیدن تانکس که باد کرده و شکمش خیلی بزرگ شده ، بالا پایین میپره و پارس میکنه.

فرد و آرتور هم به جمعشون اضافه میشن .

تانکس روی مبل میشینه و کیلن به طرفش میره _ کیلن به سیبیل مرلین قسم که خیلی دلم برات تنگ شده بود ، چه خوب که اومدی ، عا ببین کوچولومم حس کرده تو اومدی داره مشت میزنه.

(سایان با شنیدن این حرف حس میکنه قلبش آتیش میگیره و دلش میخواد همین الان تغییر شکل بده و دستش رو روی شکم تانکس بزاره ، تا حس کنه ولی...)

کیلن اشکی از چشمش میچکه روی مبل بلند میشه ، گوشش رو بلند میکنه و روی شکم تانکس میزاره .

ریموس که به ستون تکیه داده و دستش رو توی جیب شلوارش کرده لبخندی میزنه _ اون خیلی دوستت داره تانکس ، یه روزی میبینی بچمون با کیلن بیشتر از ما دوسته .

مولی که تازه از آشپزخونه بیرون اومده میگه _ چه حرفا میزنی لوپین ، بچه چطوری با یه سگ بیشتر از مادر پدرش دوست میشه ؟

ریموس لبخندی میزنه ، به کیلن که تازه از تانکس جدا شده چشمک میزنه ، سیریوس و میلر از پله ها پایین میان و سیریوس با صدای بلندی میگه _ چه صبح قشنگی ، کریسمس همگیتون مبارک ...

ولی میلر آروم از پله ها پایین میاد ، روی صندلیه وسطیه میز میشینه

سیریوس به سر و گوش کیلن دست میکشه و به طرف میز صبحونه میره ،

" Lost In Moonlit Valleys "Where stories live. Discover now