"به کسی نگو"

84 41 93
                                    

Dream , imagine dragons 🎶
___________________________________

_ بلاتریکس ، خواهر زاده ی تو و نارسیسا با اون گرگینه ی لوپین ازدواج کرده ، باید مایه ی افتخار و خوشحالیتون باشه ، مگه نه دریکو؟

سایان بارها و بارها این جمله رو برای خودش تکرار میکنه ، دستش رو روی دهنش میزاره و به مبل تکیه میده ، یعنی بالاخره باهم ازدواج کردن؟

یاد حرفی که رین به تانکس زد میوفته
( نکنه تانکس بارداره؟) هرچی بیشتر فکر میکنه بیشتر شگفت زده میشه ، با بیقراری دستی به موهاش میکشه و زیر چشمی به دریکو نگاه میکنه ،

دریکو با رنگ پریده به جسم درحال چرخش بربیج نگاه میکنه و لحظه ای بعد نور سبزی به طرف بربیج پرتاب میشه ، دریکو از صندلیش به پایین پرت میشه و چند نفری توی جاشون نیم خیز میشن ،
سایان از جاش بلند میشه و به نجینی که به طرف بربیج میره نگاه میکنه ، اسنیپ متوجه سایان میشه ، با دستش اشاره میکنه تا بشینه ، سایان خودش رو روی مبل میندازه و به دست های یخ زدش نگاه میکنه .

ولدمورت خنده ی شیطانی ای سر میده و با خوشحالی اجازه میده همه به کارهاشون برسن و این یعنی اعلام پایان جلسه .

اسنیپ بلند میشه به سایان اشاره میده ، سایان به طرفش میره و بلاتریکس به طرفشون میاد و با صدای نازک و شرورش میگه _ اسنیپ حیوون خونگیه جدید پیدا کردی ؟ چقدرم که ضعیف و لاغره ، حداقل به من میگفتی برات یه بدرد بخورش رو پیدا میکردم

یکسل با یاقی گری سمت بلاتریکس میاد و با خنده به شونه ی سایان میکوبه و میگه_ بهتر از تنهاییه بلاتریکس ، یکم تغییر برای روحیه ی مدیر جدید هاگوارتز خوبه .

سایان سعی میکنه صورتش بیحالت باشه و طوری رفتار کنه انگار هیچ چیزی نشنیده ولی این کار هر لحظه سختتر از قبل میشه...

اسنیپ با لحن سردی میگه _ ببخشید ، باید شمارو ترک کنیم و من کلی کار دارم و باید زودتر بهشون رسیدگی کنم

و به سرعت روی پنجه ی پاش میچرخه و از سالن خارج میشه و سایان هم به دنبالش ، اسنیپ اینقدر سریع راه میره که سایان عقب می مونه و مجبوره دنبال اسنیپ بدویه.

با صدای لوسیوس ملفوی و صدای قدم های سه نفر دنبالشون ،
اسنیپ می ایسته و سایان هم به تبعیت ازش می ایسته و سمت لوسیوس بر میگرده .
لوسیوس با نفس نفس میگه _ یک لحظه سوروس

اسنیپ رو به گوشه ای میکشه و تا باهاش حرف بزنه ،

نارسیسا نگاهی به سایان میندازه و میگه _ دریکو به نظرت چهرش شبیه کسی نیست؟
دریکو به صورت رنگ پریده ی سایان نگاه میکنه و با تمسخر میگه _ چرا شبیه ریورا آندرسونه ولی شبیه اسنیپم هست ، چون موهاش مشکیه و خیلی لاغر مردنیه ولی ...

نارسیسا با دقت بیشتری به سایان نگاه میکنه ، سایان سعی میکنه دست و پاش رو گم نکنه
اسنیپ هر چند ثانیه یک بار نگاهی به سایان میندازه و سعی میکنه صحبت لوسیوس رو کوتاه کنه .

" Lost In Moonlit Valleys "Where stories live. Discover now