"لیزایِ زیبا"

90 44 83
                                    

Like I would , Zayn 🎶
Flicker , Niall horan🎶
___________________________

چند روز از برگشت سایان میگذره...
لیزا از سفر برگشته و به جمعشون اضافه شده ، این مدت و لیزا مثل یه خواهر کنار سایانه و کمکش میکنه بهتر بشه ،

میلر به سایان اصرار داره به سفر برن ولی سایان میخواد میلر و لیزا باهم به سفر برن و کمی میلر به فکر زندگی خودش باشه و بالاخره سایان با لیزا حرف میزنه و لیزا میلر رو راضی میکنه و به سفر چند روزه ای میرن ...

حال سایان با داروهایی که دکتر بوث بهش داده خیلی بهتره و
سیریوس و ریموس طبق قولی که دادن به سایان یاد میدن حرفه ای تر ورد بگه بدون بلند گفتن و سریع با پیشبینی حرکت کنه و سیریوس معجون سازی رو به سایان یاد میده ، وقتی لیزا و میلر بر میگردن لیزا چیزای بیشتری مثل ساخت معجون تغییر چهره رو به سایان یاد میده ...

یک روز همگی دور میز نشستن و مشغول خوردن چای و قهوه و شیرینی ای هستن که نیمفدورا و لیزا با هم درست کردن ...
سیریوس دستش رو به سمت سایان دراز میکنه و میگه _ سایان بیا کنار خودم بشین ...
سایان با تعجب از جاش بلند میشه و صندلی کنار سیریوس میشینه _ چرا؟
سیریوس آروم و در گوشی به سایان میگه _ از این جمع فقط من و تو سینگل ایم ، بیا بهشون بی محلی کنیم.
سایان دستش رو جلوی دهنش میزاره و ریز ریز میخنده .
بعد جدی میشن سایان لیوان قهوه رو با ژست خاصی دستش میگیره و میخوره .
و آروم با سیریوس مشغول حرف زدن میشه ،
سایان_ عمو الان اینا که تو حال خودشونن به ما توجه نمیکنن .
سیریوس_ صبر کن یکم دیگه آروم حرف بزنیم صدای ...
مولی _ شما دونفر چی در گوشی میگید ؟
سیریوس به سایان چشمک میزنه _ اگه مسئله ای بود که میخواستیم شمام بشنوید بلند میگفتیم.
همشون به غیر ریموس و میلر ابروهاشون به بالا میره ،
میلر_ سایان به من میگه چی میگید.
سایان کمی از شیرینیش میزاره دهنش و با مکث میگه _ معلومه که نمیگم .
حالا ابروی میلر هم بالا میره ، سیریوس لبخند از سر رضایتی میزنه و از زیر میز با پاش اروم به پای سایان میزنه .
ریموس همچنان عادی مشغول کار خودشه ،
سیریوس آروم به گوش سایان نزدیک میشه _ خوبه حالا فقط ریموس(از قصد اسم ریموس رو بلند تر میگه ) مونده .
ریموس که مشغول خوردن چای بود همونطوری بر میگرده و به اون دونفر نگاه میکنه .
نیمفدورا معترضانه میگه _ چه نقشه ای دارید میکشید شما دونفر .
سایان لبخند خبیثانه ای میزنه و هیچی نمیگه ،
دونفرشون بلند میشن و به طبقه بالا میرن .
وقتی خوب ازشون دور میشن به خنده میوفتن .
سیریوس _ قیافه ریموس وقتی با اون لیوان بین راه برگشت سمتم دیدنی بود .
سایان میخنده _ نه نه جالب تر واکنش عمو میلر به جواب من بود .
سیریوس میخنده و دستش رو به سیبیلش میکشه و میگه_ بیا بریم یکم چیز یادت بدم بسه شیطنت.
به اتاق تمرینشون میرن.
حدود یک ساعت و نیم بعد در با شدت زده میشه ، مولی در حالی که نفس نفس میزنه میگه _ اتفاقی برای هری افتاده .
سیریوس با خنده میگه _ مولی یه ساعته دارید نقشه میکشید ؟ هری شوخی خوبی نیست!
مولی داد میزنه _ بچه شدی سیریوس هری توی خطره بیا پایین.
سایان و سیریوس به همراه مولی به سرعت به طبقه پایین میرن .
میلر و ریموس جلوی سایان و سیریوس رو میگیرن
میلر_ شما دونفر نباید با ما بیاید ما خودمون میریم .
سیریوس _ اون پسر خونده منه منم باید بیام.
سایان لیزا رو میبینه که از روی کت سیریوس مویی بر میداره تا میاد حرفی بزنه لیزا دستش رو روی دماغش میزاره و هیس آرومی میگه .
ریموس_ همین که گفتم تو و سایان میمونید.
سایان _ من چرا منم باید بیام ، میتونم از خودم دفاع کنم.
لیزا دست سایان رو میگیره و به کناری میکشش _ سایان تو باید بمونی تا سیریوس هم بمونه .
سایان_ ولی من باید بیام .
لیزا _ اگه سیریوس رو راضی کنی نیاد میای، زود فقط .
سایان سریع سمت سیریوس بر میگرده ،
سیریوس رو همراه خودش میکشه _ عمو من میرم ، حواسم به هری هست ، فقط خواهش میکنم شما بمونین .
سیریوس _ نه ، هری پسرخونده منه ، باید ازش محافظت کنم.
سایان_ یعنی به شاگردت اعتماد نداری؟
سیریوس _ بیشتر از خودم ،ولی...
سایان دستش رو روی شونه سیریوس میذاره _ ولی نداره عمو میمونی من میرم و حواسم به همه هست بیشتر به هری ، فقط خواهش میکنم همینجا بمون.
بعد سیریوس رو بغل کوتاهی میکنه و بر میگرده و به لیزا میگه _ بریم راضیش کردم .
میلر_ تو نمیای
لیزا_من بهش قول دادم میاد.
میلر دندون هاش رو به هم فشار میده ، سایان لیزا رو میبینه که شربتی رو میخوره و یکهو شبیه به سیریوس میشه ، پس مو رو برای همین میخواست اما برای چی این کارو کرد؟
سایان آماده میشه و با هم به جایی میرن که هری و دوستاش در خطرن ،
سایان لوسیوس رو میبینه ، میلر مشت محکمی به صورت لوسیوس میزنه و اون رو به پایین پرت میکنه ، لیزا در چهره سیریوس هری رو به گوشه ای میکشونه ، بعد
دیوید رو میبینه که داره به طرف میلر ورد میگه ، سریع ورد اِکسپِلیارموس رو به دیوید میزنه و روبه روش قرار میگیره ،
ولی دیوید ورد سایان رو دفع میکنه

" Lost In Moonlit Valleys "Where stories live. Discover now