"کاراگاه رابرت‌اَلِن"

71 42 31
                                    

Careless whisper , seether 🎶
______________________________________

مردی که جلوتر وارد شده به سه نفرشون نگاه میکنه و میگه _ سایان ریورا آندرسون بیا جلو.

سایان آروم از پشت میز به جلوی میز میاد و با تعجب به افرادی که به نظر از وزارت خونه اومدن نگاه میکنه.

_ تو بازداشتی به جرم همکاری با سورس اسنیپ و قتل تام گرین و باید همراه با ما بیای .

و سریع آتل دستش رو باز میکنن و دستبند به دستش میزنن ، چوبدستیش رو ضبط میکنن و به بیرون آزمایشگاه هدایتش میکنن
سایان اولش اینقدر شوکه میشه که هیچ صدایی نمیشنوه و بعدش دنبال سیریوس میگرده .

سیریوس رو پشتش میبینه ، تغریبا داد میزنه _ سیریوس رین ، رین رو تنها نذار

سیریوس تقلا میکنه تا جلوی مامور هارو بگیره ولی افراد وزارت خونه جلوش رو میگیرن.

سایان ترسیده همراه مامور ها راه میره و سوار کالسکه ای میشه و کالسکه به بالا میره و به سرعت حرکت میکنه .

بالاخره از شوک خارج میشه و رو به مردی که به نظرش رئیسه میگه _ من ، مگه چه کاری کردم ، من فقط دانش آموز سورس اسنیپ بودم...

مرد نیشخندی میزنه و با حرکت چوبدستیش جلوی دهن سایان رو میبنده تا حرفی نزنه .

سایان تقلا میکنه .

مرد کمی به جلو خم میشه _ بهتره فکر فرار و همکاری نکردن با مارو از ذهنت بندازی بیرون ،چون دستور مستقیم از جناب وزیر دارم ، که هرکاری بخوام میتونم انجام بدم ، مثل گرفتن عموهای عزیزت ، یا اون دوستای خنگت ...

سایان به چشمای آبی رنگ مرد نگاه میکنه و دندون هاش رو روی هم فشار میده و توی دلش به خودش قول میده یه روز با دستای خودش دماغ این مرد رو به روش رو بشکنه ...

کالسکه بالاخره روی زمین فرود میاد و می ایسته .
سایان رو بلند میکنن و کشون کشون از راهروهایی میبرنش ، صدای فریاد هایی از سر درد آب دهن سایان رو خشک میکنه و بالاخره وارد اتاقی میشن که یه میز و دوتا صندلی کنارشه و همونجا رهاش میکنن.

سایان با سستی خودش رو سمت صندلی وسط اتاق میکشه و میشینه ، دست راستش رو ماساژ میده تا از دردش کم بشه ، سرش خالی از هر فکری شده و هرچی سعی میکنه تا فکری برای درست کردن اوضاع بکنه کمتر به نتیجه ای میرسه ...

در اتاق باز میشه و همون مرد چشم آبی سمت سایان میاد و رو به روش میشینه ، با دقت به چشمها و صورت سایان نگاه میکنه .
سایان از نگاه سرد مرد به خودش میلرزه .

_ خوب ، فکر کنم باید خودم رو معرفی کنم ، من رابرت النم و کاراگاه درجه یک وزارت جادو، لازمه بگم تا به امروز یک پرونده رو هم بدون پاسخ نذاشتم و اینیکی هم با بقیه فرقی نداره .

" Lost In Moonlit Valleys "Where stories live. Discover now