"اصیل‌زاده‌"

102 40 183
                                    

Satisfaction , Zayn 🎶

_______________________________

ریموس پوفی میکنه و خودش رو روی صندلی میندازه.

میلر و نیمفدورا(تانکس) هم وایسادن تا ببینن سایان چیکار میکنه

غافل از اینکه سایان اصلا زیر پتو نیست و به خارج از خونه تله پاتی کرده و سیریوس هم پیششه.

سیریوس وقتی دید سایان واقعا داره از بی حوصلگی حالش بد میشه تصمیم گرفت کمکش کنه و کمی از خونه ببردش بیرون ، لباس گرمی براش برداشته و حالا سایان با سیریوس کنار رودخونه نشسته ان و به ماه حلالی و نقره ایه بالای سرشون نگاه میکنن ، ابر ها کم کم دارن جلوی ماه رو میگیرن و انعکاس ماه توی آب به خاطر ابرها از بین میره.

سایان یقه ی پالتوش رو بالا میده و خیلی بی مقدمه میپرسه_ آزکابان ، چطوریه؟

سیریوس با چشمای لرزون و ترس کنترل شده ای به سایان نگاه میکنه

سیریوس_ آزکابان ... وحشتناک به معنای واقعیه کلمه ، نابود کننده ی روح ، ذهن ، خاطرات خوب ، امیدواری و هر چیز خوبی که تورو زنده نگه میداره ، غذاهای اونجام یه جورایی مرده و یخ زدن ، با خوردنش فقط بیشتر آرزوی مرگ میکنی... در کل همه ی این چیزایی که گفتم یک درصد بدیش هم نمیشه

سایان_ پس تو چطوری دووم آوردی ؟

سیریوس_ به خاطر اینکه انگیزه ی انتقامم از هرکی باعث مرگ جیمز و لیلی شد و امیدواریم برای برگشتن و محافظت از هری بیشتر از این حرفا بود ... دوستام ... هر کسی توی آزکابانه روی دمنتورا تمرکز میکنه و همش داره ازشون میترسه ولی من رو این چیزا تمرکز کردم ... و خوب مثل اینکه جواب داد.

سایان به جریان آب رودخونه نگاه میکنه _ دوست دارم زودتر به هاگوارتز برگردم

سیریوس_ الان حالت چطوره؟

سایان_ خوبم مثل قبلم واقعا میگم

سیریوس_ خوب فردا که دکتر هریسون اومد و بقیه از خوب بودن حالت مطمئن شدن میتونی فردا بری ، از نظر من عجله نکن و پس فردا برو!

سایان با بی قراری به سیریوس نگاه میکنه_ نمیتونم بیشتر از این ۴ روزه اینجام و حتی نذاشتن لای کتاب باز کنم و حتی یه قلم دست بگیرم ، حس میکنم این کارا به خاطر حرف اسنیپه... اسنیپ میخواد من رو از هاگوارتز دور نگه داره.

سیریوس سعی میکنه تعجبش رو به خاطر ذکاوت سایان نشون نده ولی نمیتونه و میگه_ باید بگم همینطوره

سایان منتظر ادامه ی حرف سیریوسه
سیریوس اول به سایان بعد به طرف دیگه ای نگاه میکنه و ادامه میده_ اسنیپ دلیل حال بد ات رو میدونه

سایان یه حدسایی زده و داره مطمئن میشه

_ میدونم به واسطه ی خاطرات اسنیپ یه حدسایی زدی و باید بگم درست حدس زدی این حالت به خاطر مرگخوار بودنته و طبق چیزی که هریسون گفت در کنارش سرما خوردی و همین باعث حال بد ات شده.

" Lost In Moonlit Valleys "Where stories live. Discover now