"تعطیلاتِ کریسمس"

73 41 44
                                    

Courage , Selen dion 🎶

First touch ☆Vote❣
_________________________________________

اسنیپ سر آستینش رو مرتب میکنه و میگه_ اتفاقاتی که توی این چهار ماه افتاده انقدر زیاده که نمیدونم کدوم رو بهت بگم ، ولی مهم ترینش اینه که پاتر و دوستاش سالمن و درحال فرارن و آخرین جایی که دیده شدن وزارت جادو بوده و تمام اعضای محفل تحت نظرن ، وزارتخونه به دستور دارک لرد تمام مشنگ زاده هارو دستگیر کرده و بیشترشون به آزکابان فرستاده میشن ، به جرم دزدیدن جادو ، اگه تو الان سایان بودی مطمئنن به جرم دزدیدن جادو یا چوبدستیه یه جادوگر دستگیر میشدی .

سایان لبهاش رو بهم فشار میده و میگه _ پس به این نتیجه میرسیم من هرکاریم کنم بازم احتمال رفتنم به آزکابان وجود داره ، یعنی حتی وقتی پدربزرگمم یه استاد جادوگریه اسلیترینی بوده؟ یا عمو و عمه ام؟

اسنیپ _ دیگه اهمیتی نداره فعلا دارک لرد ازت حمایت میکنه پس اتفاقی نمیوفته ...

سایان _ کاش میتونستم برم به هری تو پیدا کردن جان پیچا کمک کنم ...

اسنیپ _ ولی اینجا موثرتری ، بچه ها مخصوصا کسایی که تحت آموزش هری بودن مطمئنن شورش میکنن و دست به کارایی میزنن که من باید تنبیهشون کنم .

سایان _ راستش من هیچقوت با اون بچه ها مخصوصا جینی کنار نیومدم و حالا هم نمیتونم به هر طریقی بهش بفهمونم که بشینه سر جاش و منتظر باشه ...

اسنیپ سکوت میکنه و چیزی نمیگه .

سایان به یاد آنیماگوسش میوفته و با هیجان میگه _ سوروس ، بالاخره تونستم یه جانورنما بشم ...

اسنیپ _ حدس میزدم سیریوس بهت یاد بده ، حالا چه آنیماگوسی؟؟

سایان لبه ی مبل میشینه _ سگ گرگی ، اسمشم گذاشتم کیلن

اسنیپ _ خوبه ، این عجیبه که چرا زودتر یادنگرفتی؟

سایان _ علاقه ای نداشتم ، ولی الان یه سوالی دارم ، من خوب عام یه سری با تغییر شکل رفتم پناهگاه و تونستم اوضاعشونو ببینم ... میشه ، عم وقتایی که تعطیلیه و شبه به اونجا برم؟

اسنیپ فکر میکنه _ هر ماه یک یا دوبار میتونی بری ، ولی مواظب باش و فقط چند ساعت اونجا باش و بعد سریع برگرد

سایان مطمئن سری تکون میده _ حتما حواسم هست ، ممنونم که اجازه دادی.

اسنیپ از جاش بلند میشه _ اگه اجازه نمیدادم تو باز هم میرفتی ، خوب من میرم ، تو هم برو بخواب .

سایان با خنده میگه _شب بخیر .

اسنیپ در رو باز میکنه و میره .

سایان بلند میشه ، در رو میبنده به اتاق پشتیش میره و دراز میکشه و خیلی زودتر از چیزی که توقعشو داره خوابش میبره ...

" Lost In Moonlit Valleys "Where stories live. Discover now