| 𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟐 |

775 136 71
                                    

نفسم رو لرزون بیرون می‌فرستم و بینیم رو بالا میکشم که گرفتگی راهش، بهم تذکر میده که قلب ضعیفم سدی تو ریه‌هام ساخته:

-" هیونگ، این خامه‌شو امتحان کن... حس میکنم شکرش یه کم زیاده، هوم؟"

همونطور که قاشق رو توی دهنش می‌بره و می‌لیستیش میگه و به سمتِ منی میاد که خیره بهش کنار ستونِ آشپزخونه ایستادم. قاشقِ دیگه‌ای رو به سمتم میگیره که ناخودآگاه و بدون فکر به شرایطِ متفاوت‌تر از همیشه‌مون، انگشتم رو جلو می‌برم و با کشیدن انگشت اشاره‌م گوشه‌ی لبش و لمسِ خیسیِ خامه، اون رو توی دهنم می‌برم و می‌خوام چیزی بگم که نگاه ساکت جونگکوک دوباره یادم میاره... اینکه به جهنم تبعید شده‌م رو یادم میاره.

-" نه خوبه."

به سختی جواب میدم و مثل بچه‌های خطاکار سرمو پایین میندازم... می‌ترسم نگاهش کنم، می‌ترسم ازم ناراحت باشه... می‌ترسم اشتباه برداشت کنه. ۱۳ سال اینطوری زندگی کردم و گذشت، الان اما... ثانیه‌ها نمی‌گذرن، تا سوارِ دلهره و غمِ از دست دادنِ جونگکوک نباشن، نمی‌‌گذرن.

-" بذارمش تو فِر؟

برای چندمین بار، منتظر نگاهم میکنه و من با نزدیک شدن بهش، سینی‌ای که قالبِ جمع و جور کیک وسطش جا خوش کرده رو ازش میگیرم و کوتاه میگم:

-" من می‌ذارم."

زمان رو تنظیم میکنم و از مقابل فر بلند میشم:

-" نیم ساعت طول میکشه. چیزی خوردی؟"

لبخند دندون نمایی می‌زنه و به میز اشاره میکنه که با دیدن بسته‌های مچاله شده‌ی شکلات فندقی‌هایی که عاشقشونه، ابرویی بالا میندازم:

-" همین؟"

-" تو همینم نخوردی."

با نارضایتی میگه و با برداشتن تنها بسته‌ی باقی‌ مونده‌ی شکلات اون رو به سمتم میگیره و دلبرانه سرش رو کج میکنه:

-" بخور تا کیکِ سرآشپز حاضر بشه."

لب‌هام به دوطرف کش میاد و تمام تلاشمو میکنم تا لبخند رو به چشم‌هایی که فقط لایق زیبایی‌هاست، نشون بدم:

-" من سیرم ما پِی."

چیزی نخوردم اما... دوست داشتنت سیرم کرد جونگکوک.

چندبار پلک می‌زنه و با تکون دادنِ سرش، شکلات رو باز میکنه و توی دهنش میذاره و همزمان چند قدم به سمت من برمی‌داره تا دوباره با حرارتِ تنش، دیوونه‌م کنه:

-" هیونگ."

سست میشم و تمام وجودم گوش میشه تا بیشتر بشنومش:

-" فردا... میرم مدرسه؟"

با لحن آرومی می‌پرسه و منتظر مردمک‌ چشم‌هاش رو توی حدقه می‌چرخونه... توانی برام نمی‌مونه:

مــمنـــوعه | CompletedWhere stories live. Discover now