❬ ➵ Sehun' POV ❭
_هی! جونگ سوک! صبر کن!
بالاخره برگشت و دست به کمر ایستاد و گفت "چیه؟"
_منظورت از اون حرفا چی بود؟
با نیشخند معروفش سرشو بالا گرفت و گفت "چانیول..یه انسان رو کشتِ"
خندیدم و گفتم "آره..همون نگهبانِ بیمارستان رو، خب؟"
دستشو گوشه ی لبش کشید و شروع کرد به قدم زدن اطرافم و با مکث گفت "نه...دیشب یکی دیگه رو کشتِ"
با تعجب پرسیدم "یکی دیگه رو؟ اون کیه؟"
شونه بالا انداخت و ادامه داد "و..من وقتی داشت گورش میکرد؟ آه..دیدمش!"
_گفتم اون کیه جونگ؟
_من از کجا بدونم لاشی؟
خب یه لحظه اجازه بده حرف بزنم!_خیلی خب..حرف بزن
چشم غره رفت "قلب...تا یک ساعت بعد از مرگ..هنوز میزنه و بعد از یک ساعت، از کار میوفته درسته؟"
آهی کشیدم و گفتم "چی میخوای بگی؟"
_با خودم بردمش
_خب؟
شونه بالا انداخت "و..گازش گرفتم"
_تو یه انسان رو تبدیل کردی؟
_آره، چون...اون تا سر حد مرگ کتک خورده بود و رگ های دستاش پاره بود! فقط کنجکاوم بدونم چرا چان همچین کاری باهاش کرده..یا شایدم..برعکس هوم؟ کی میدونه؟
_نه نه نه جونگ..درست حرفتو بزن! من میشناسمت
_تادااام! حدس میزنم اون رویِ چانیولِ سادیسمیم برگشته!
آه...بازم میمِ مالکیت!
پوکر شدم "و این خبر خوبیه؟"
_چرا باید بد باشه؟ خودم اینجوری تربیتش کردم! افتخاره...
_اینکه مردم رو به فاک بده و تا سر حد مرگ شکنجه کنه؟
_مممم..آآه لعنتی...این لذت بخشه!
_روانی!
دستاشو بهم کوبید و عجولانه گفت "خب..از موضوع دور نشیم، داشتم میگفتم که، من اونو نگهش میدارم پیش خودم، چون ممکنه چان پیداش کنه و دوباره بکشش؟"
_چرا اونوقت؟ چرا باید دوباره بکشتش؟
_قراره وقتی بهوش امد بفهمم..اول ازش حرف میکشم، و اگه دیدم بدرد نمیخوره، دوباره میکشمش! ولی اگه بدرد خورد و...؟
_چه فکر شومی توی سرته لی جونگ سوک؟
_میدونی که من خانواده ی چان رو واسه هیچی نکشتم پس...؟
_آره بخاطر چان کشتیشون، حالا..درست حرفتو بزن!
نیشخند زد "فراموشش کنن"
YOU ARE READING
Midnight (Chanbaek Ver.) S1
FanfictionName : Midnight (S1) ✅ (S2) 🔜 Genre : Supernatural, Fantasy, Romance, Smut, Mpreg 🔞 Couples : Chanbaek, Kaisoo, Hunhan, Hyunlix & .. Written by : 𝐂𝐞𝐜𝐢𝐥𝐢𝐨𝐧 پارک چانیول، خونآشام اصیل زاده ای که از نزدیکی به انسان ها بیزاره و تو عمارت مشهور...