Season 2 - Sunrise

263 43 44
                                    

سایه ي غریبه اي دلفریب روي تخت و بوسه هاي خیسش روي جاي به جاي بدن نحيف و سردش؛
عطر تلخِ آشناي تنش روي لباس هاي یه انسان و شهوت و افکار و احساساتِ کنترل نشده ي توي سرش؛
خنجرِ پنهان روي گلوش و نفس هاي گرمش زیر گوشش؛
قلب زخمي و گردابِ درياي سرخِ توي وان؛
اشك هاي سیاهِ روي گونه‌ها و دردِ مچ دست هاي بسته و زخمیش؛
زبانه کشیدن شعله هاي آتش از درون بدن هاي تشنه و تضادِ بي همتاي بدنِ صافت و سفید و سرد زیرِ بدن عضلاني و داغ و شیري رنگش؛
کماندارِ شنل پوش و نقابِ سیاهِ روي چشماش و کشتارگاهِ پشت سرش؛
چنگال هاي خون‌آلود و میله هاي سرد و فلزيِ قفس تاریك و چشماي غمیگن و ناآشناي عاشق مقابلش؛
انگشت کوچولوي نرم و مرطوبِ روي لباي خندونش؛
خاموش شدن سیگارش روي ترقوه هاي برجسته و کبودِ پسرش؛
به زنجیر کشیدن دستاش و ضربه هاي طاقت‌فرساي شلاق روي سینه‌ش؛
چشماي خیس و بال‌هاي شکسته‌ش؛
افتادن پلك‌هاي خسته‌ش روي هم و دنياي تاریك و خوفناك پشتش؛
رقصِ دویل بوي دلربایي با بال هاي خونین بر روي آتش و اوج گرفتن نفرت و شرارت درونش، زمین خوردن و رستاخيزي دوباره‌اش با...-

هی اریز، دنیم!🖤🙇🏻‍♂️
اول از همه، ممنونم از تمام ریدرهای پر ذوقی که تا اینجا فیک رو درحال آپ دنبال کردن و حتی زمانی که درگیر کنکورم بودم براش هفته ها صبر کردن و با کامنت ها و مسیج‌هاشون بهم روحیه دادن تا سریع تر روند ادیتش رو پیش ببرم، همینطور از کسایی که بعدها ممکنه این فیک رو برای خوندن انتخاب کنن.
_امیدوارم حداقل منو بی خبر نزارن از خودشون :)😂

و دوم، قبل از اینکه ناامید بشید بگم که ميدنايت هپی انده و توی سیزن بعد ادامه‌ داره.

سوم، فیکی که خوندید توی بوک اصلی درواقع 115 چپتره، من اینجا فقط با ترکیب 2 الی 5 چپتر، پارت ها رو طولانی تر کردم براتون 😶🍃

چهارم، شخصیت هایی که اواخر فیک ازشون رو نمایی شد، به شخصیت های اصلی و فرعی داستان اضافه میشن و نقش مهمی دارن!

همونطور که از اسم فصل دوم مشخصه، پس موضوع هم کاملا متفاوته و شخصی که داستان روش متمرکز میشه، کسیه که مطمئنم با فهمیدنش ... !
_با هم خودزنی میکنیم ૮₍ ˃̵͈᷄ . ˂̵͈᷅ ₎ა

ميدنايت، این اسم رو براش انتخاب کردم چون از دیدار چان و بک گرفته تا تمامی اتفاقات مهم فیکشن توی نیمه شب رخ داد

طلوع خورشید، اینو شما حدس بزنید؟

نکته ی بعدی، قلم فصل بعد متفاوته و از همون چپتر های اول دید داستان تغییر میکنه امیدوارم باهاش مشکلی نداشته باشید و زودی اوکی شید.

شاید کنجکاو باشید بدونید اصلا این ایده از کجا امد .. در جواب فقط میتونم بگم یه بعد از ظهر که تنبیلم میشد بشینم درس بخونم نشستم و هر چی توی ذهنم بود رو نوشتم و همینطوری آپش کردم و بعد از دیدن ریکشن های بچه های چنل یهو به خودم امدم و دیدم کردنش تو پاچه‌م که کاملش کنم 😂 ..

بگذریم، سوالی که دارم اینه که .. میخوایید همین جا فصل دو رو شروع کنم یا در اولین فرصت براش کاور بزنم و يه بوک جدا داشته باشه؟

در آخر؛ راجب خلاصه ای که از فصل دوم گذاشتم ..
باهوش‌ها میتونن ارتباط بینشون رو پیدا کنن و .. هق بزنن 😂😭
راهنما : هر جمله راجب یه شخص یا رابطه ی بین یه کاپلِ

Midnight (Chanbaek Ver.) S1Where stories live. Discover now