بالاخره درگیری ذهنیم رو نوشتم:)
این پارت پنج هزار کلمهست^_^
برای اینکه یه وقت فشارتون از *هیجان* و *استرس* نیفته یه لیوان آب قند کنارتون باشه همراه با یه جین دستمال کاغذیخب اول از همه چون اصولا ممکنه انتهای پارتا رو نخونید، میخوام شرط آپ پارت بعدی رو بگم
و اینجا یگانهی خبیثثثثث بد خودشو نشون میده😁😎😂
برای دو دسته از ریدرا هم شرط هستش🥲🚶♀️
اونایی که سایلنتن و ووتم نمیدن شرط اینه:
کل پارتای یونیکورن هروقت +400 تا ووت گرفت من پارت بعد رو اپ میکنم:)و اونایی که اکتیون و با این شرطا کنار نمیان:
+350 تا کامنت برای این پارت:)
سوالی از این پارت بود بپرسید و خب...
انواع فحش فانوسی و غیرفانوسی برای پدربزرگ جونگوک کاملااا مجازه
خودمم فحشش میده
دیوث حرومزادهههههی عوضییی لجننن...
سرفه*راستی...
این فیک برای متعادل کردن نففایل نوشته شده بود، مگه نه؟:) خواستم یگم یه اقتباس از نففایلم توش داریم...انتخاب اینو میزارم به عهدهی خودتون، میتونید یونیکورنو یه داستان مستقل بدونید یا یه تناسخ از کوکوی نففایل
اینطوری شاید درد کوکوی نففایل خنثی بشه:)
البته به جز این پارتتت😂😂🤣
خب دیگه بریم پارتو بخونیم:)))
🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈
صبح شده بود، دیشب چشم روی هم نذاشته بود و فقط به چهرهی فرشته گونهی امگاش خیره شده بود.
الان هم همه توی طبقه ی اول بودن و جونگوک قرار بود امروز رو از تهیونگ جدا بشه.
جلوش وایساده بود و تهیونگ با سری که یکم بالا گرفته بود به صورت آلفاش لبخندی زده بود.
"کی قراره بیاید به جشن؟"
آلفا پرسید و تهیونگ لباشو توی دهنش کشید.
"جشن ساعت هفت شروع میشه، من هشت اونجام جونگوکی."
جونگوک سری تکون داد و صورت امگاش رو قاب گرفت.
"من قراره ساعت ده وارد جشن بشم، از کنار پدر مادرت، بادیگاردا و تیانگ تکون نخور. باشه؟"
بازم تاکید کرد و تهیونگ با بوسیدن انگشتای دست راستش که نزدیک لبش بودن بهش اطمینان داد.
"باشه آلفا، شب میبینمت."
آلفا نفس عمیقی کشید و بعد با بوسیدن پیشونی توت فرنگیش عقب کشید، به همه لبخندی زد و به تیانگ اشاره کرد تا باهاش تا بیرون بیاد.
از همه خداحافظی کرده بود و حالا کنار ماشینش وایساده بود.
"تیانگ؟"
ESTÁS LEYENDO
DADDY IS MY UNICORN
Hombres Lobo🌈🦄- ددی؟ میدونستی تو یونیکورن منی؟ جانگکوک با چشمایی بیرون زده به پسر روبهروش نگاه میکنه. - ها؟ من؟ دقیقا منظورت منم تهیونگ؟ احیاناً حرفت و برعکس نگفتی کیتن؟ تهیونگ روی خزای گربهاش دست کشید و نچی کرد. - منظورم دقیقا خود خودت بودی ددی کوک. جانگ...