𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐𝟏

605 180 60
                                    

مرسی از Hana برا این قشنگا :')

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

مرسی از Hana برا این قشنگا :')

_ همه چی اوکیه جونگ؟

سهون به محض نشستن کنار جونگین، درست نزدیک گوشش گفت و پسر کوچک تر بعد از اینکه به خاطر ترس کمی لرزید به طرفش برگشت.

+اوه اره، اما به کسی که عطرت مدام زیر بینیش میپیچه دروغ نگو اوه، فهمیدم برای کشیدن اون کوفتی پیچوندی رفتی.

سهون لبخندی زد و بی توجه به حضورشون در مهمونی موهای بلند شده ی جونگین رو به پشت گوشش فرستاد.

_ متاسفانه اینجا نمیتونم لباتو ببوسم پس مجبور بودم.

+می‌تونستیم دوتایی جیم بزنیم اوه سهون به هرحال مرسی که اومدیم اینجا.

سهون ابرویی بالا داد.

_نسکافه شیطون شده؟ خاله هه‌را هرسال مهمونی کریسمس میگیره. اما امسال قرار نبود بکهیون هیونگ بیاد برای همین برنامه ای برای اومدن نداشتم و بهت خبر ندادم زودتر، بازم منو ببخشید هوم؟

جونگین با لبخند ملایمی روی لب هاش سری تکون داد و نگاهش دوباره به طرف چانیول برگشت، پیانو ی سفید رنگ گوشه ی سالن قرار گرفته بود و اینبار هارین کنارش پشت پیانو نشسته بود. هر دوی اونها لباس آبی ی روشن به تن کرده بودند و نگاه خیره و پر از عشق چانیول به هارین ترکیب قشنگی ازشون ساخته بود.

چانیول اینبار در حال نواختن قطعه ای بود که یک رقص ملایم و در عین حال سرزنده طلب می‌کرد و لبخند اروم روی لب هاش باعث شد دست سهون به نیت دعوت مقابل جونگین قرار بگیره.

_میتونم همراهیت رو توی رقص داشته باشم کیم کای؟

جونگین به خاطر کای خطاب شدن و یادآوری لحظه ی معرفیشون به خنده افتاد و سهون متقابلا لبخندی زد.

+ بیخیال هون، اینجا پر از زوج استریته و اینطوری مضحک به نظر می‌رسیم. فقط دست یه دختر رو بگیر و برقص قول میدم امشب ارفاق کنم و تخم هاتو نکنم!

سهون شونه ای بالا انداخت و نیشخندی زد از روی مبل بلند شد و بی توجه به حرف جونگین دست های پسر رو گرفت.
جونگین متعجب با چشم هاش حرکات سهونی رو دنبال می‌کرد که مشغول تنظیم دست جونگین روی شونه و کمرش بود.

𝘩𝘺𝘱𝘰𝘱𝘩𝘳𝘦𝘯𝘪𝘢Where stories live. Discover now