**part 26

326 93 120
                                    

آشفته بازار، وضعیت لوتو کلاب رو خوب توصیف میکرد. ترس و اضطراب تک تک اعضای باند رو پر کرده بود و حتی مشتریان کلاب هم از نبود چند روزه‌ی رییس کلاب محبوبشون کلافه بودند. نه خبری از کیم سوهو بود و نه حالا سهون یا بکهیونی توی‌ سئول که در نبود هد کلاب  کنترل و مدریت رو بدست بگیرن.

شعبه‌ی اصلی درست مثل یک گله‌ی بی رهبر داشت به سمت پرتگاه قدم بر میداشت و کسی نبود دل بسوزونه.

تلفنش زنگ خورد، یک شماره‌‌ی ناشناس. کد تلفنی کره‌ی جنوبی در لحظه به چشمش بیخود ترین و زشت ترین کد اومد. تماس از داخل خاک بود، میتونست سهون باشه؟ قطعا نه، پس تلفن لعنتی یا میزبان تماس سهون‌ میشد و یا اینکه انقدر به خودش باید می‌لرزید که نابود بشه.

تماس قطع شد ولی بعد از یک وقفه‌ی کوتاه دوباره از سر گرفته شد. تکرار دوباره کاری کرد پسر اینبار کمی خودش رو از روی مبل جمع و جور کنه، روبیکش رو به طرفی بندازه و از کنار بطری شراب گرون قیمتش موبایلش رو برداره.
اونطوری نبود که کیونگسو پول زیادی بابت خرید نوشیدنی بده، ولی حالا دفتر جونمیونی که از خودش خالی بود ولی از نوشیدنی های گرون قیمت و کم یابض نه، محل خوبی برای سپری شدن روز های بی هدفش محسوب میشد.

-بله؟

یک لحن شاکی و طلبکار، نمیدونست چه کسی پشت خطه ولی نارضایتیش رو به هرحال بروز داد.

+می‌دونی پیدا کردن یک تلفن لعنتی توی این گوه‌دونی چقدر سخته دو کیونگسو و توی اشغال وقتی که زمان من برای حرف زدن باهات از تایم خالی‌ شدن مثانه‌ت کمتره منو اینقدر معطل کردی؟

-واقعا ببخشید اما من علم غیب ندارم که متوجه بشم تونستی برای خودت تلفن جور کنی!

توی تندی لحن از جونمیون کم نیاورد، درست مثل خودش تند جواب داد و منتظر موند مرد جوابش رو بده. میدونست جونمیون تو این وضعیت انتظار زیادی ازش داره ولی اهمیتی نمی‌داد.

+یک‌ مشت عوضی دور خودم جمع کردم! لعنت بهت می‌دونی من اینجا گیر افتادم اما تو و رییس تخمیت و بقیه‌ی بچه‌های کلاب منتظر یک تماس کوفتی از من نبودید؟ فکر میکردم ملاقاتم نمی‌اید تا کسی مشکوک نشه.

لازم نبود حتما مقابل هم باشن، کیونگسو حتی الانم میتونست چهره‌ی سرخ از عصبانیت جونمیون رو همراه ساییده شدن دندون‌هاش به خوبی تصور کنه‌. حتی الانم دلش میخواست کاری کنه مرد‌ بیشتر عصبی بشه، بیشتر سرخ بشه و بیشتر دندون هاش رو روی هم بکشه. پس فقط اینبار برخلاف جمله‌ی قبلش رد عصبانیت رو به طور کامل از روی کلمات کنار زد.

-نه، ما منتظر تماست نبودیم جونمیون‌شی، برای همین غافل گیر شدم. به هرحال توی کلاب همه چی خوب پیش می‌ره پس نه، هیچ کس اینجا پیگیر وضعیت تو نیست.

𝘩𝘺𝘱𝘰𝘱𝘩𝘳𝘦𝘯𝘪𝘢Where stories live. Discover now