بازی تموم نشده. اون احمقها هیچ وقت قدرت به پایان رسوندش رو ندارند؛ این فقط یه توقف کوچیک بود.
فکر میکنی واکنششون چیه اگه بفهمن مهرههای اصلی اینبار کنار همدیگه برگشتند؟ شیشه خردههایی که کف پامون ریختند تو چشمهاشون میپاشیم.
تا فرصت دارند کنارهم جامهای شرابشون رو بالا بیارند و به سلامتیه موفقیتهایی بنوشند که من قراره دونه به دونه نابود کنم.
کنار هم لبخند بزنند چون وقتی دهنهاشون رو جر دادم خبری از لبهایی که با لبخند کش میان نیست. برو بهشون بگو اوه سهون برگشته تا تک تکتون رو چال کنه داخل قبر خالیای که همیشه نشونش میدادید!...
نوروزتون مبارک شکوفه ها =)
امید وارم سالی رو داشته باشیم که از شاخه هاش خون نچکه و خنده بجای اشک عادتمون باشه.فصل دوم با وجود تمام غمی که توی دل هامونه استارت خورد و امیدوارم نه قلم من برای شما ناامید کننده باشه و نه بازخورد شما برای من.🤍
VOCÊ ESTÁ LENDO
𝘩𝘺𝘱𝘰𝘱𝘩𝘳𝘦𝘯𝘪𝘢
Fanfic«کامل شده» لویی پارک، مامور سازمان بین دولتی FATF برای هدفی که تمام عمرش رو پاش گذاشته بود به عنوان مربی موسیقی وارد خونهی بیبی هکر و هوش لوتو کلاب میشه، کلابی که در ظاهر هیچ چیز غیر قانونیای جز قمار و مواد فروشیهای خرده ریزه درونش دیده نمیشد،...