با دهن باز به حجم دوربین ها و آدمها نگاه کرد . چانیولو وسط اون آدما پیدا کرد و خودشو اروم اروم به چان رسوند و انگشت کوچیکه ی چان رو کشید تا توجهش رو جلب کنه . چان سرشو برگردوند و به بک که خودشو به سمتش متمایل کرده بود و با کمی تعجب داشت بقیه رو نگاه میکرد ، چشم دوخت :
+ چیشده
بک نگاهشو روی چان برگردوند :
_ میگم چان اینا چرا نمیزارن ما از فرودگاه بریم بیرون؟ مشکلی پیش اومده ؟ چرا انقد دوربین دستشونه ؟
چان نیشخندی زد :
+ مگه نگفتی میخوای بیای فرانسه
_خب
+ خب نداره که اومدیم فرانسه یه برنامه کاپلی ضبط کنیم
بک از چان فاصله گرفت :
_معلومه چی میگی ؟ برنامه کاپلی دیگه چه کوفتیه؟!
چرا من الان باید خبردار شم ؟چان بی حوصله از غر غر کردنای بک هوفی کشید و وقتی دید چند نفر دارن نگاهشون میکنن کمر بکهیون رو گرفت و به خودش نزدیک کرد و بعد لبخند مصنوعی ای زد و در گوش بک زمزمه کرد:
+ جملات عاشقانت تو کنفرانس دل مردمو لرزوند و انتخاب شدیم برای برنامه
بک که از برخورد نفسای چان به لاله گوشش مورمورش شده بود دستشو روی سینه ی چان گذاشت تا یکم فاصله بین خودشون بندازه . متقابلا صداشو اورد پایین :
_ و چرا به من نگفتی ؟
چان چشماشو گرد کرد و طلبکارانه و جوری که انگار حق با خودشه نگاهش کرد :
+ من که بهت گفتم میخوای بری فرانسه یا نه
بک ابروهاشو انداخت بالا و درحالی که زبونش از پررویی پسر قد بلند رو به روش بند اومده بود ، نفس حرصیشو رها کرد .
دختر قد بلند و نسبتا چهارشونه ای با لبخند گرمی به سمتشون اومد و باعث شد که دست از بحث کردن بر دارن . دختر دستشو جلو آورد و با هیجان بهشون سلام کرد :× سلام سلام ... واااه باورم نمیشه دارم از نزدیک میبینمتون ... خیلی بهم میایددد ... من کارگردان برنامه هستم میتونید خانم چا صدام بزنید
بک لبخند معذبی زد و با حس دستای چان دور شونه اش سرش رو بالا اورد نگاهش رو به چان داد .
چانیول که سعی میکرد خودشونو صمیمی تر نشون بده صداش بلند شد :+ خوشبختم خانم چا . من وقت نکردم که برای هیونی توضیح بدم روند ضبطو لطفا یه دور براش توضیح بدید .
خانم چا سرشو تکون داد و شروع به توضیح کرد :
× خب چیزی که خیلی روش تاکید دارم اینه که اصلا فکر نکنید که باید دیالوگای عجیب و غریبی بگید وکافیه فقط خودتون باشید این به جو برنامه خیلی کمک میکنه . ما ضبط رو الان شروع میکنیم و بعد میریم به سمت خونه ای که براتون تدارک دیده شده . اونجا دیگه اکثر مواقع فیلمبردار نیست و از دوربین های پیشرفته برای فیلمبرداری استفاده کردیم که راحت تر باشید . چیز دیگه ای که هست اینه که اکثر خونه دوربین گذاشته شده .چون در انباری خرابه و گیر و دار داره پس حواستون باشه که سمت انباری نرید . طی این دو هفته اگر جایی خواستید برید حتما اطلاع بدید تا هماهنگ بشه . البته ما خودمون براتون برنامه ی گشت و گذار گذاشتیم . همین ! دیگه چیز دیگه ای ....
YOU ARE READING
i want to hear your voice
Fanfiction🥇 1 in angst کاپل : چانبک ، هونهان خلاصه : پارک چانیول پسر وزیر کره تظاهر میکنه که عاشق بیون بکهیون شده . بکهیون پسری معمولی و کم شنواست که چانیول رو باور میکنه و عاشقش میشه اما دنیا بهش اجازه نمیده که طعم شیرین خوشبختی رو حس کنه ! برشی از فیک : ...