عاشق پیونی ام !

470 117 7
                                    

با دهن باز به حجم دوربین ها و آدمها نگاه کرد . چانیولو وسط اون آدما پیدا کرد و خودشو اروم اروم به چان رسوند و انگشت کوچیکه ی چان رو کشید تا توجهش رو جلب کنه . چان سرشو برگردوند و به بک که خودشو به سمتش متمایل کرده بود و با کمی تعجب داشت بقیه رو نگاه میکرد ، چشم دوخت :

+ چیشده

بک نگاهشو روی چان برگردوند :

_ میگم چان اینا چرا نمیزارن ما از فرودگاه بریم بیرون؟ مشکلی پیش اومده ؟ چرا انقد دوربین دستشونه ؟

چان نیشخندی زد :

+ مگه نگفتی میخوای بیای فرانسه

_خب

+ خب نداره که اومدیم فرانسه یه برنامه کاپلی ضبط کنیم

بک از چان فاصله گرفت :

_معلومه چی میگی ؟ برنامه کاپلی دیگه چه کوفتیه؟!
چرا من الان باید خبردار شم ؟

چان بی حوصله از غر غر کردنای بک هوفی کشید و وقتی دید چند نفر دارن نگاهشون میکنن کمر بکهیون رو گرفت و به خودش نزدیک کرد و بعد لبخند مصنوعی ای زد و در گوش بک زمزمه کرد:

+ جملات عاشقانت تو کنفرانس دل مردمو لرزوند و انتخاب شدیم برای برنامه

بک که از برخورد نفسای چان به لاله گوشش مورمورش شده بود دستشو روی سینه ی چان گذاشت تا یکم فاصله بین خودشون بندازه . متقابلا صداشو اورد پایین :

_ و چرا به من نگفتی ؟

چان چشماشو گرد کرد و طلبکارانه و جوری که انگار حق با خودشه نگاهش کرد :

+ من که بهت گفتم میخوای بری فرانسه یا نه

بک ابروهاشو انداخت بالا و درحالی که زبونش از پررویی پسر قد بلند رو به روش بند اومده بود ، نفس حرصیشو رها کرد .
دختر قد بلند و نسبتا چهارشونه ای با لبخند گرمی به سمتشون اومد و باعث شد که دست از بحث کردن بر دارن . دختر دستشو جلو آورد و با هیجان بهشون سلام کرد :

× سلام سلام ... واااه باورم نمیشه دارم از نزدیک میبینمتون ... خیلی بهم میایددد ... من کارگردان برنامه هستم میتونید خانم چا صدام بزنید

بک لبخند معذبی زد و با حس دستای چان دور شونه اش سرش رو بالا اورد نگاهش رو به چان داد .
چانیول که سعی میکرد خودشونو صمیمی تر نشون بده صداش بلند شد :

+ خوشبختم خانم چا . من وقت نکردم که برای هیونی توضیح بدم روند ضبطو لطفا یه دور براش توضیح بدید .

خانم چا سرشو تکون داد و شروع به توضیح کرد :

× خب چیزی که خیلی روش تاکید دارم اینه که اصلا فکر نکنید که باید دیالوگای عجیب و غریبی بگید وکافیه فقط خودتون باشید این به جو برنامه خیلی کمک میکنه . ما ضبط رو الان شروع میکنیم و بعد میریم به سمت خونه ای که براتون تدارک دیده شده . اونجا دیگه اکثر مواقع فیلمبردار نیست و از دوربین های پیشرفته برای فیلمبرداری استفاده کردیم که راحت تر باشید . چیز دیگه ای که هست اینه که اکثر خونه دوربین گذاشته شده .چون در انباری خرابه و گیر و دار داره پس حواستون باشه که سمت انباری نرید . طی این دو هفته اگر جایی خواستید برید حتما اطلاع بدید تا هماهنگ بشه . البته ما خودمون براتون برنامه ی گشت و گذار گذاشتیم . همین ! دیگه چیز دیگه ای ....

i want to hear your voiceWhere stories live. Discover now